فرهنگ نماز



نماز اوّلی ها

هر کس به فرا خور حال خود ممکن است تصور و برداشتی ازواژه ی "نماز اولی ها" داشته باشد ، در اینجا نیز ، سه تصور از این "واژه" به نظر می رسد :

الف. کسی که برای اولین بارو پیش از رسیدن به سن بلوغ ، نخستین تجربه ی نماز خواندن را داشته باشد ، این تجربه ممکن است بر اساس تشویق خانواده و یا در مدرسه و یا یاد گرفتن از یک دوست صورت گرفته باشد

ب. کسی که نخستین بار و از ابتدای سن بلوغ (سن تکلیف) به انجام عبادت بپردازد که معمولاً تربیت خانوادگی در این جهت مؤثراست

ج. فردی که پس از گذشتِ مدت زمانی کوتاه یا طولانی(روز یا ماه یا سال) پس از زمان بلوغ ، به ادای این واجب الهی روی آورد ، این مورد می تواند علت های مختلف ِتربیتی ، فرهنگی ، اجتماعی و روانشناختی داشته باشد که درجای خود لازم است بررسی شود

در مورد این سه برداشت می توان گفت : مورد نخست یک شیوه ی مطلوب تربیت دینی است که باید مورد توجه و تشویق قرار گیرد ؛ مورد دوم نیز أمری است که به موقع و در زمان لازم خود انجام گرفته و لازم است به راه های مناسب برایِ تداوم آن اندیشید ؛ و مورد سوم که بر اثر قصور و کوتاهی ، صورت پذیرفته ، شایسته است ریشه یابی گردیده و از تکرار آن پیشگیری نمود(در مورد سوم نیز لازم است قضای نماز های گذشته که ترک شده ، بجا آورده شود)



این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر

وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین

وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق

بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


فهمیدن نماز

آیا نماز را به عنوان یک عبادت ، باید"شنید" یا باید "دید" یا "انجام داد" یا اینکه باید "فهمید" ؟!

به نظر می رسد ، همه ی آنچه ذکر شد ، در جای خود ضروری باشد ، به این معنا که نماز را هم باید دید ، و هم شنید ، و هم انجام داد و هم باید فهمید .!

اگر کودکی را در نظر بگیرید که در خانواده ای مذهبی بزرگ شده ، در ابتدا که در گهواره است ، صدای نماز خواندن مادر را می شنود ، کمی که بزرگ شد ، کنار سجاده ی مادر مشغول بازی است  و نماز خواندن مادر را می بیند ، کمی که بزرگتر شد ، سعی می کند که از مادر تقلید کند و او هم نماز بخواند ، بعد که عقلش کامل شد ، می فهمد که باید خدا را عبادت کند وشکر نعمت های خداوند را بجا آورد ، بنابر این کودک در مراحل رشد خود ، همه ی آنچه را که گفته شد به ترتیب تجربه می کند

به بیان و تعبیر دیگر برای گسترش "فرهنگ نماز" هم باید در باره ی فلسفه ی نماز "بشنویم" و هم باید بر پا شدن نماز را در سطح جامعه و خانواده "ببینیم" و مشاهده کنیم و هم باید دیگران را به "انجام دادن نماز" تشویق کنیم ، و هم باید برای "فهمیدن نماز" وقت بگذاریم ، مطالعه کنیم و پرسش نماییم



باران رحمت

  • خورشید عالمتاب هنگامیکه بر دریا و رود خانه ها و اقیانوس ها می تابد ، آب ها تبخیر شده ، به بالا می رود ، و ابر ها تشکیل می شود و باد این ابرها را جابجا نموده و بر سرزمین های خشک و تشنه ی آب می برد و آنها را سیراب می کند ، اگر شدّت بارندگی زیاد باشد و باران بسیار ببارد ، تبدیل به سیل شده و هر چه سر راه خود باشد تخریب و حتی جان انسان ها به خطر می افتد
  • اما هنگامیکه خورشیدِ لطف و رحمت الهی بر دل مؤمن بتابد ، و در دل مؤمن عشق و محبت ایجاد کند ، این عشق تبدیل به شور و حرکت شده ؛ مؤمن برای عبادت و بندگی قیام می کند ، و نماز را برپای داشته ، مشمول لطف الهی گردیده و باران رحمت بر او می بارد و هرچه خضوعش بیشتر و لذت سخن گفتن با معبود در دلش افزون تر گردد ، تشنگی اُنس با خداوند در وجودش سیراب شده ، باران رحمت با شدت بیشتری بر او می بارد ، سیلی به پا می شود از رحمت ؛ و مؤمن را با خود می برد و در خود غرق می کند و لی این سیل خراب نمی کند بلکه آباد می کند وبر قلب و دل مؤمن حیات می بخشد


مِهرنماز

  • انسان مؤمن آفریننده ی خود را دوست دارد و به او عشق می ورزد و می داند انسان هر چه دارد از ناحیه ی خداوند به او رسیده است
  • انسان مؤمن آیین الهی را نیز دوست دارد زیرا می داند با عمل کردن به آن در دنیا و آخرت سعادتمند خواهد شد
  • فرد مؤمن پیامبر صلی الله و علیه و آله  و خاندان پاک ایشان را نیز دوست دارد ؛ چون می داند آنان کسانی هستند که او را با آفریننده ی خویش آشنا کرده و راه و رسم بندگی را به او آموخته اند
  • مؤمن "نماز" و عبادت خداوند را نیز دوست دارد و می داند از طریق نماز است که با خالق خویش ارتباط برقرار نموده و تمام درد های خویش را با او در میان می گذارد و از او ، برای برطرف شدن آنها ، استمداد طلبیده و رسم شکر گذاریِ نعمت های بی پایان الهی را به جا می آورد
  • و در نهایت مؤمن عشق و مِهرنماز را در دل داشته و برای رسیدن وقت آن لحظه شماری می کند



مُهرنماز

  • غالباً مُهر نماز را از خاک تهیه می کنند ، و ما ضمن اینکه بر مُهر  سجده می کنیم ؛ همین مُهر، درس و پیامی را نیز به ما گوشزد می کند ، او با زبان حال به ما می گوید :
  • ای انسان وقتی پیشانی خود را بر من می گذاری ، به یادآور که اصل آفرینش انسان از خاک است و در نهایت به آغوش همین خاک بر می گردی ؛ پس تو را یاد آور می شود که : اصلت و جایی که قرار است به آنجا روی ، خاک است و از همین خاک سر بیرون می آوری
  • ای انسان وقتی به سجده می روی از بالا به پایین می آیی و آنقدر پایین می آیی که سرت را بر زمین می گذاری ، و این یعنی فروتنی و خضوع در برابر خالق ؛ پس در هر حالی فروتن باش و بر خدا و خلق خدا ، تکبّر نکن


نردبان ترقّی

  • اگر گفته شود : نماز نردبان ترقّیِ انسان است ، به این معنا نیست که یک نردبان فی یا چوبی وجود دارد که باید از آن بالا رفت ! ، بلکه مفهوم معنویِ نردبان مورد نظر است ، یعنی وسیله ای که جنس آن ، مادی نیست ولی در عین حال انسان را از لحاظ معنوی بالا می برد ، هر چند از لحاظ مادی انسان در جای خود قرار گرفته و صعودی نداشته باشد
  • نماز انسان را به قرب خداوند می رساند و جایگاه انسان را نزد خداوند ارتقاء می دهد ، با توجه به اینکه می دانیم ، خداوند دارای جا ومکان نیست که به سوی او بالا رویم ، از این رو مقصود از این قرُب ، قُرب مکانی نمی باشد بلکه قُرب مقامی ، مورد نظر است
  • از سوی دیگر نیز می توان گفت ؛ ترقیّ و پیشرفت مادی انسان نیز در گرو یاری و کمک الهی صورت می پذیرد و انسان از طریق نماز ، می تواند از خداوند طلب یاری نموده و در صورت صلاحدید الهی به مقصود خود نیز دست یابد


لطف ِتکلیف

  • از آنجایی که هدف از آفرینش انسان عبادت و بندگی خداوند است ، برای رسیدن به این هدف ، خداوند برنامه ای عبادی برای بندگان خویش مقرّر داشته تا در سایه ی عمل به آن ، انسان ها در مسیر عبودیت قرار گرفته و به رشد و کمال دست یابند

  • یکی از مهمترین برنامه های عبادی "نماز" است ؛ که پس از رسیدن انسان به سن بلوغ ، بر او واجب می شود ؛ تکلیف به برپاداشتن نماز ، در حقیقت لطفی است که از جانب خداوند برای انسان در نظر گرفته شده است ، چون اگر این تکلیف برای انسان نبود ، بسیاری از مردم از عبادت شانه خالی کرده و در عمل از پیمودن مسیر عبادت خداوند خود داری می کردند ، مگر معدود انسان هایی که از نظر علم ومعرفت در جایگاه بلندی قرار دارند

  • در نتیجه تکلیف به برپاداشتن نماز، لطف و توفیقی است که نصیب انسان گردیده ، هر چند که باز گروهی از چنین لطفی استقبال نمی کنند !!


نماز اوّلی ها

  • هر کس به فرا خور حال خود ممکن است تصور و برداشتی ازواژه ی "نماز اولی ها" داشته باشد ، در اینجا نیز ، سه تصور از این "واژه" به نظر می رسد :

الف. کسی که برای اولین بار و پیش از رسیدن به سن بلوغ ، نخستین تجربه ی نماز خواندن را داشته باشد ، این تجربه ممکن است بر اساس تشویق خانواده و یا در مدرسه و یا یاد گرفتن از یک دوست صورت گرفته باشد

ب. کسی که نخستین بار و از ابتدای سن بلوغ (سن تکلیف) به انجام عبادت بپردازد که معمولاً تربیت خانوادگی در این جهت مؤثر است

ج. فردی که پس از گذشتِ مدت زمانی کوتاه یا طولانی(روز یا ماه یا سال) پس از زمان بلوغ ، به ادای این واجب الهی روی آورد ، این مورد می تواند علت های مختلف ِتربیتی ، فرهنگی ، اجتماعی و روانشناختی داشته باشد که درجای خود لازم است بررسی شود

  • در مورد این سه برداشت می توان گفت : مورد نخست یک شیوه ی مطلوب تربیت دینی است که باید مورد توجه و تشویق قرار گیرد ؛ مورد دوم نیز أمری است که به موقع و در زمان لازم خود انجام گرفته و لازم است به راه های مناسب برایِ تداوم آن اندیشید ؛ و مورد سوم که بر اثر قصور و کوتاهی ، صورت پذیرفته ، شایسته است ریشه یابی گردیده و از تکرار آن پیشگیری نمود(در مورد سوم نیز لازم است قضای نماز های گذشته که ترک شده ، بجا آورده شود)


درانتظار

  • معمولاً در حالت انتظار، انسان نگاهی به آینده دارد ، وبرای رسیدنِ آن لحظه شماری می کند
  • انتظار اگر به درازا بکشد می تواند اثر کاهنده ای بر ذهن و روان انسان داشته و بر جنبه های انگیزشیِ رفتار ، تاثیر منفی بر جای بگذارد
  • ولی گاه انتظار ، اگر همراه با تلاش و کوشش برای رسیدن به هدف باشد اثر مثبتی از خود بر جای خواهد گذاشت
  • دانشجویی که سالیان متمادی برای رسیدن به هدف خویش تلاش می کند ، در انتظار این است که از تحصیل فارغ شده و خدمتی را به جامعه ارائه نماید ، انتظار او ، نه تنها اثر کاهنده ای برای او ندارد بلکه روز به روز بر دانش و مهارت او می افزاید
  • یکی از مواردی که انتظار ، ارزش افزوده ای را برای انسان فراهم می نماید ، در انتظار عبادت بودن است ، به عنوان مثال ؛ کسیکه در انتظار فرا رسیدن وقت نماز است ، تا به موقع و اول وقت نماز خود را بجای آورد ، نه تنها چیزی را از دست  نمی دهد بلکه این انتظار ، خود شوق دیدار و انس با محبوب را در دل او تقویت نموده و جایگاه او را نزد خداوند بالا می برد


بانگ نماز

  • نماز به عنوان یک عبادت ، دارای زمان و وقت خاصّی است که برای آگاه کردن مسلمانان از فرا رسیدن وقت نماز ، اذان می گویند و"اذان" بانگ نماز است
  • از طرفی نماز خود نیز بانگی دارد ، بانگی که نماز برای نمازگزار می زند آن است که ؛ او را از انجام بدی ها وزشتی ها باز می دارد
  • در نتیجه ، هم ما برای نماز بانگ می زنیم (اذان می گوییم) و هم نماز، برای ما بانگ می زند (از بدی ها دور شو) !


با نماز

  • هنگامیکه واژه ی "با نماز" را می شنویم غالباً فردی را تصور می کنیم که بطور دائم نماز را بجای می آورد ، درست بر عکس کسیکه بطور کلی نماز نمی خواند(بی نماز)
  • ولی به نظر می رسد وقتی این واژه را به صورت جداگانه بکار بریم چنین معنایی به ذهن می آید  ، اما  این واژه را به گونه های دیگری نیز می توان تعبیر کرد ، مانند :
  • "با نماز" و عبادت می توان به خداوند نزدیک شد
  • "با نماز" و عبادت می توان از خداوند یاری طلبید
  • "با نماز" و عبادت می توان بر مشکلات غلبه پیدا نمود
  • "با نماز" و عبادت می توان به آرامش دست یافت
  • "با نماز" و بندگی خداوند می توان به سعادت دست یافت


شنیدن صدایی زیبا

  • فطرت انسان ها به زیبایی ها توجّه و تمایل داشته از فکر کردن ، داشتن و استفاده از زیبایی ها لذت می برد
  • از طرفی هر فردی از زیبایی تصور خاصی دارد که با تصور دیگری ممکن است متفاوت باشد ، و از سوی دیگر ؛ موضوع زیبایی هم گوناگون است ؛ صورت زیبا ، خانه ی زیبا ، صدای زیبا و.
  • در صورتی که زیبایی در صدا باشد ، گاه فردی از صدای پرنده ای لذت می برد ، و گاه از پیچیدن صدای باد در میان شاخه ی درختی و زمانی از شنیدن صدای کودک خردسالی !
  • در میان صداها ، صداهایی وجود دارد که با عطری معنوی در آمیخته ، چون صدای زیبای تلاوت قرآن ، به ویژه اگر این تلاوت ، در حال نماز باشد که أثر بیشتر وبهتری را برجای می گذارد ، یا صدای مناجات و راز ونیاز بنده ای با خداوند به خصوص اگر در قنوت نماز باشد
  • و شاید این صدا ، صدای نوجوانی باشد که در آغاز بلوغ به نماز ایستاده و هرچند صدای او ، صدایی عادی باشد ولی شنیدن این صدا برای پدر ومادر او خوشایند ، زیبا و لذت بخش است
  • وگاه این صدا ی زیبا، صدای همهمه جمعی از دوستان خدا است که در شبی سرنوشت ساز به راز و نیاز با معبود خود پرداخته باشند ، همچون زمزمه و نیایش امام حسین (ع) واصحاب ایشان در شب عاشورا !


نماز وسلامت

  • به نظر می رسد بین نماز و مقوله ی سلامت تعامل وارتباط بر قرار باشد
  • اگر سلامت را از جنبه ی فکری در نظر بگیریم ، کسیکه از چنین سلامتی برخوردار باشد و به جنبه های مثبت وسازنده ی عبادت و رابطه ی انسان با خداوند فکر کند ، تلاش می کند که از راه عبادت (نماز) به پروردگار خویش تقرّب جوید
  • علاوه بر اینکه نمازی که از روی تفکر انجام شود ، سلامت فکری انسان را تقویت نموده و زمینه ای را فراهم می کند که انسان بتواند از افکار شیطانی فاصله بگیرد
  • و اگر مقصود از سلامت ، سلامت معنوی باشد ، انجام عبادت و به ویژه "نماز" رابطه ی انسان را با خداوند تقویت نموده ، و به انسان در کسب " معنویت" و صفای دل و جان کمک خواهد نمود و در نهایت با بهره مندی از "سلامت معنوی" انسان تلاش می کند در جهت کسب فضائل اخلاقی و انسانی قدم بر داشته ، فرد مفیدی برای خود ودیگران باشد


عادت ها

  • انسان ها از دوران کودکی ، عادت هایی پیدا می کنند که غالباً تا آخر عمر همراه آنان باقی می ماند و به ندرت تغییر می کند
  • عادت ها به ما کمک می کنند تا کارهایی را که به آن عادت کرده ایم به سهولت انجام دهیم
  • خانواده از همان دوران کودکی در شکل گرفتن عادت های خوب در فرزندان خویش تاثیر گذار می باشند ، به عنوان مثال :

  1. عادت دادن فرزندان به اخلاق و رفتار نیک
  2. عادت دادن فرزندان به خوب سخن گفتن
  3. عادت دادن فرزندان به رعایت حقوق دیگران
  4. عادت دادن فرزندان به به استفاده از لباس و پوشش مناسب
  5. عادت دادن فرزندان به به نماز خواندن و رعایت اوقات نماز

  • البته باید توجه داشت به وجود آوردن چنین عادت هایی در فرزندان ، شایسته است همراه با عطوفت و مهربانی و به دور از اجبار و تحمیل باشد ، در غیر اینصورت ممکن است ، نتیجه ی دلخواه را به دنبال نداشته باشد  


آرامش معنوی

  • امروزه به دلایل مختلف ، مردم دنیا با انواع ترس ها ، کمبود ها ، محدودیت ها ، نا امیدی ها ، استرس ها و اضطراب ها ، روبرو هستند و این امر به خودی خود ، باعث افزایش نگرانی ها برای انسان شده و روح و روان آنان را آزار می دهد
  • عبادت و راز و نیاز با خداوند ، فرصتی را در اختیار انسان قرار می دهد که بخشی از زمان خود را به ارتباط با خداوند اختصاص داده و لحظاتی از فضای کدورتهای مادی فاصله گرفته و به فضای معنوی قدم بگذارد
  • و نماز این امکان را برای نمازگزار فراهم می کند که خود را به منبع قدرت ، رحمت و امید متصل نموده و آرامشی معنوی را تجربه نماید



خواسته ها

  • انسان ها در طول زندگی خواسته ها و تمایلاتی دارند که بطور طبیعی در تلاش برای برآوردن آن هستند و اگر خواست آنها بر آورده نشود ، حداقل احساس ناراحتی و نیتی خواهند داشت
  • امّا همه ی آنچه انسان در زندگی خود می خواهد و به دنبال رسیدن به آنها است ، معقول ، منطقی و قابل پذیرش نیست ، حتی در برخی از موارد نیز ، انسان ، اعتراف می کند که آنچه را من می خواهم ، خواسته ی درستی نمی باشد ، ولی چون دلم می خواهد ، با خواسته ی دل مخالفت نمی کنم .!
  • از طرفی ، تجربه بشری ثابت کرده ؛ بسیاری از مشکلات و ناهنجاری های فردی و اجتماعی  که برای انسان ها رخ می دهد ، مرهون همین پیروی از خود خواهی ها و خواسته های درونی است که خارج از معیار عقل و قانون می باشد
  • خداوند برای هدایت و راهنمایی بشر، معیار "خدا خواهی" را بجای "خود خواهی" و "دل خواهی" قرار داده و همواره به انسان ها گوشزد می کند که خواسته ی دل خود را با خواسته ی الهی محک زنند
  • از سوی دیگر می دانیم ، خواست خداوند جز "خیر و صلاح" برای بندگان نیست ، هر چند بندگان در زمانی که چیزی را می خواهند ممکن است به این امر توجه نکنند ؛ ولی در آینده حقیقت حال برای آنان آشکار می شود
  • نماز که مسیر بندگی خداوند است با تکراری که در شبانه روز دارد ، در عمل به ما می آموزد که مسیر پیروی از دستورات الهی را دنبال نموده و همواره به یاد خداوند باشیم و این به یاد خدا بودن ، زنگ هشداریِ را برای انسان به صدا در می آورد که خواسته های خود را با خواست خداوند ، همسو نماید


بی میلی 
  • انسان مؤمن بر اساس احساس تکلیف و وظیفه ای که دارد ، به عبادت خداوند پرداخته و نماز را به پا می دارد ، امّا در عین حال ، برخی این تکلیف الهی را از روی میل و رغبت و گروهی از روی بی میلی انجام می دهند
  • با توجّه به این موضوع آیا می توان گفت :

  1. میزانِ معرفتی که انسان به خداوند دارد در ایجاد میل یا بی میلی ، نقش دارد ؟ به این معنا کههرچه معرفتِ نمازگزار نسبت به خداوند بیشتر باشد و از لطف و توجه الهی به بندگان آگاهتر باشد ، میل او نسبت به عبادت بیشتر است
  2. آیا شرایط و محیطی که انسان در آن تربیت شده ، و برداشتی که از دوران نوجوانی نسبت به عبادت داشته ، در تمایل و رغبت او نسبت به نماز یا عدم رغبت او تاثیر داشته است ؟ به این معنا که اگر خانواده او را با محبّت و مدارا و تشویق نسبت به نماز علاقه مند کرده باشند ، اکنون که بزرگ شده با خاطره ی خوب و میل و رغبت به عبادت خداوند می پردازد و اگر خانواده با شدّت عمل و با حالت اجبار و یا نوعی تنبیه او را به عبادت وا می داشته اند ، اکنون نیز گر چه به نماز می ایستد ولی با بی میلی ، عبادت می کند .!
  3. آیا رفتار برخی از افرادِ نماز گزار در جامعه ، می  تواند در ایجاد میل و رغبت انسان یا بی میلی نسبت به عبادت تاثیر گذار باشد ؟ به این معنا که اگر افرادی رفتار خوب و پسندیده ای داشته باشند ، در ایجاد میل و علاقه نسبت به عبادت تاثیر مثبت داشته باشد و اگر افرادی در جامعه رفتار نا پسندی داشته باشند انسان را نسبت به عبادت بی میل و بی رغبت نماید .!

در مجموع می توان گفت :

  • تمام افراد در شرایط یکسانی نمی باشند و از سوی دیگر ، نمی توان منکرِ تأثیر عوامل مختلف در ایجاد علاقه و میل و یا ایجاد بی میلی و بی رغبتی شد
  • از سوی دیگر ما وظیفه داریم به راه های افزایش میل و علاقه مندی خود به عبادت بیندیشیم و آنها را در مورد خود بکار بندیم ؛ به عنوان نمونه :
  1. معرفت خود را نسبت به خداوند افزایش دهیم
  2. توجّه داشته باشیم اگر شرایط تربیتی مطلوبی برای ما وجود نداشته این دلیل بر آن نمی شود که در طول عمر با بی رغبتی به عبادت خداوند بپردازیم ، بلکه با افزایش معرفت و تغییر شرایط ، می توانیم رغبت خود را به عبادت بیفزاییم 
  3. اگر رفتار برخی از افراد ، در جامعه ناپسند باشد باید بدانیم آنان الگوی ما نیستند ، بلکه ما باید افرادی را که رفتار مطلوب و قابل قبولی دارند ، الگوی خود قرار دهیم



عادت ها

  • انسان ها از دوران کودکی ، عادت هایی پیدا می کنند که غالباً تا آخر عمر همراه آنان باقی می ماند و به ندرت تغییر می کند
  • عادت ها به ما کمک می کنند تا کارهایی را که به آن عادت کرده ایم به سهولت انجام دهیم
  • خانواده از همان دوران کودکی در شکل گرفتن عادت های خوب در فرزندان خویش تاثیر گذار می باشند ، به عنوان مثال :

  1. عادت دادن فرزندان به اخلاق و رفتار نیک
  2. عادت دادن فرزندان به خوب سخن گفتن
  3. عادت دادن فرزندان به رعایت حقوق دیگران
  4. عادت دادن فرزندان به استفاده از لباس و پوشش مناسب
  5. عادت دادن فرزندان به نماز خواندن و رعایت اوقات نماز

  • البته باید توجه داشت به وجود آوردن چنین عادت هایی در فرزندان ، شایسته است همراه با عطوفت و مهربانی و به دور از اجبار و تحمیل باشد ، در غیر اینصورت ممکن است ، نتیجه ی دلخواه را به دنبال نداشته باشد  


 

کم گذاشتن

  • برخی از افراد در کارها و رفتارهای روزمره و روابط اجتماعی خود هیچ کم نمی گذارند ، هم وقت کافی به آنها اختصاص داده  ، هم در انجام آن علاقه نشان می دهند ، هم تمام توجه خود را به آن معطوف کرده و در ضمن آن ، به هیچ چیز دیگر توجه ندارند
  • ولی هنگامیکه وقت عبادت می شود ، با میلی و کراهت به عبادت پرداخته و با سرعت آن را به پایان می رسانند ، در ضمن آن ، به چیز های دیگر توجه دارند و منتظر فرصت برای به پایان رساندن آن هستند !
  • آداب وشرایط آن را رعایت نکرده و عبادتی دست و پا شکسته را به انجام رسانده و در ضمن بجا آوردن آن به هر چیز دیگری فکر می کنند  و به اینکه در مقابل چه کسی ایستاده و با چه کسی سخن می گویند ، اندیشه نمی کنند
  • به نظر می رسد همه ی اینها نخست ، از کم معرفتی نسبت به خداوند و در مرحله ی بعد از عادات غلطی که به آن خو گرفته اند ناشی شده است


طهارت و اطاعت

  • نماز گزار پیش از نماز ، با آب وضو می سازد ، و جسم و جان خود را شستشو می دهد ، و آماده ی سخن گفتن با خداوند می شود
  • آب که مظهر پاکی است و از آسمان که جایگاه قدسیان است به زمین می آید و انسان در هنگام وضو، ابتدا با آب خود را شستشو می دهد ، امّا نه هر شستشویی ، بلکه شستن به روشی که خداوند آن را بیان داشته است ، از این رو این شستن در باطنش "اطاعت" از دستور الهی نیز نهفته است ، پس با وضو گرفتن ، اطاعت هم صورت می پذیرد
  • از سوی دیگر این شستن ، باید برای خدا هم باشد نه برای غیر خدا  ؛ پس وضوگیرنده از وضوی خود جز خداوند را قصد نمی کند ، به همین جهت در وضو "اخلاص" هم راه پیدا می کند
  • مجموع اینها موجب می شود در وضو نورانیتی هم ایجاد گردد ، لذا وضو هم خودش " نور" است و هم به مؤمن نور می بخشد


شتاب زدگی

  • غالباً کاری که از روی شتاب زدگی انجام می شود ، از دقّت لازم بر خوردار نبوده و احتمال اینکه نتیجه ای مطلوب را به دنبال نداشته باشد وجود دارد ، گر چه در برخی موارد انسان مجبور می شود کاری را با شتاب انجام دهد .!
  • عجول بودن یک ویژگی  است که در بسیاری از رفتار های انسان مصداق دارد ، مواردی چون ؛ غذا خوردن ، سخن گفتن ، راه رفتن ، قضاوت کردن ، کار انجام دادن و .  ، شتاب زدگی در این امور پیامد های جسمی ، روانی ، فردی و اجتماعی  را به دنبال خواهد داشت که حاکی از آن است که عجله کردن ، رفتاری است که باید مورد اصلاح قرار گیرد
  • عجله کردن اگر به صورت یک عادتِ رفتاری برای فردی در آمده باشد ممکن است در رابطه ی انسان با خداوند هم تحقّق پیدا کند ، از این رو در عبادتی همچون نماز ، فردی که با عجله نماز می خواند ، هم ممکن است در انجام افعالِ نماز کوتاهی کند و آنطور که بایسته و شایسته است آنها را بجا نیاورد و هم در حضور قلب و توجّه به محتوای نماز ، تاثیر منفی بر جای گذارد
  • از سویِ دیگر با آرامش و طُمأنینه و تأمّل ، نماز را بجای آوردن ، ما را به حقیقت نماز و بهره برداریِ مطلوب از عبادت نزدیک خواهد کرد ، و توجّه به این معنا ، ما را بر این می دارد که از شتاب زدگی در انجام ِعبادت پرهیز نماییم


درک حضور

  • در هنگام نماز انسان با خداوند ارتباط برقرار می کند ، ولی این ارتباط با دل و قلب نمازگزار است نه با گوش و چشم ، زیرا خداوند با چشم سر قابل رؤیت نمی باشد و ما با فکر و دل خودمان با خداوند ارتباط می گیریم
  • با فکر خود به سخنانی که در هنگام عبادت بر زبان جاری می کنیم اندیشه نموده و با دل خودمان حضور و آگاهی او را از خود ، درک می کنیم
  • وقتی نمازگزار توجّه نمود که در برابر چه کسی ایستاده و با چه کسی سخن می گوید ، و در مقابل چه عظمتی قرار گرفته ، خواه ناخواه دل او خاشع شده و ادب حضور را رعایت می کند ، دیگر نمی تواند به هر گونه با خداوند سخن گفته و به هر صورتی ایستاده باشد
  • زمانیکه ما در مقابل انسانی که صاحب مقامی است می ایستیم ، ادب را در ایستادن ، لباس پوشیدن ، نگاه کردن ، گوش دادن و سخن گفتن رعایت می کنیم ، امّا بر اثر جهل به بزرگی و عظمت الهی  ، ممکن است آنطور که شایسته است خداوند را ستایش و پرستش ننماییم
  • گر چه درک حضور خداوند به حال عبادت اختصاص ندارد ، و برخی از بندگانِ عارف خداوند ، در هر حالی ، حضور خداوند را در کنار خود احساس می کنند ولی این درک در حال عبادت جایگاه ویژه ای دارد که امید است توفیق ِآن را خداوند نصیب همه ی بندگان عاشق وعارف خود بگرداند


آمادگی

  • شایسته است پیش از انجام هر کاری آمادگی لازم را برای آن کسب نماییم ، آمادگی به ما کمک می کند ، کار با کیفیت بهتری انجام پذیرفته و اثر بهتری را از خود بر جای گذارد ، و هر چه کار مهمتر باشد ، وم آمادگی بیشتر احساس می شود
  • معمولاً کسانی که برای کارهای مختلف بدون تهیه مقدمات و آمادگی ، اقدام به انجام آن می کنند ، کارشان از دقّت لازم برخوردار نبوده و چه بسا انتظاری را که نیز از آن دارند به وقوع نپیوندد
  • برای برخی از افراد پیش می آید که گاه کاری را شتاب زده و بدون آمادگی انجام دهند ، ولی این موضوع به ندرت اتفاق می افتد ، زیرا برای اکثر کارهای خود ، پیش بینی لازم را داشته و آنها را با تأمّل و دقت به انجام میرسانند
  • حال که چنین است آیا نماز ، و عبادت خداوند یک أمر با اهمیت هست یا نه ؟ اگر هست (که نظر درست هم چنین است) پس چرا برخی از افراد بدون آمادگی و بدون تأمّل و اندیشه و بدون بر خورداری از آرامش لازم ، و شتاب زده آن را بجای می آورند ؟ و چرا به عنوان یک أمر ساده و عادی به آن نگاه نموده و یا حداقل تلاش نمی کنند آمادگی خود را برای ورود در نماز افزایش دهند ؟! وقتی کسی چنین عبادت می کند ، از عبادت او چقدر باید انتظارِ أثر بخشی داشت ؟ آیا بزرگانی که الگوی عملی ما در عبادت و بندگی خداوند بوده اند ، چنین ، خداوند را عبادت می کرده اند ؟!


غرق در خود

  • فردی را در نظر بگیرید که در رودخانه ای افتاده  و امواج آب او را با خود می برد و چنین فردی نه فریادی برای کمک سر می دهد و نه تلاشی برای نجات خود  ، از طرف دیگر فردی را تصور نمایید که در همین شرایط ، صدای خود را به کمک خواستن بلند نموده و تلاشی برای رهایی خود از غرق شدن می کند ؛ در مورد این فرد حداقل احتمال اینکه نجات پیدا کند وجود دارد
  • حال شما نمازگزاری را در نظر بگیرید که سیل خروشان افکار و دغدغه های مادی در حال نماز به او هجوم آورده ونماز گزار را با خود به آن سو که می خواهد می برد و نمازگزار نیز، خود را به دست این افکار سپرده و تا انتهای نماز با این افکار ،همراهی می کند و از طرف دیگر و در همین شرایط، نمازگزاری را در نظر بگیرید که با چنین سیلی مبارزه می کند و هر زمان فکری او را با خود به سویی می برد او تلاش می کند ، تا خود را از دست این افکارِ مزاحم در حال نماز رهایی بخشد ، و هنگامیکه احساس نا توانی می کند در درون خود از خداوند یاری می طلبد و خداوند او را یاری می نماید .


شتاب زدگی

  • غالباً کاری که از روی شتاب زدگی انجام می شود ، از دقّت لازم بر خوردار نبوده و احتمال اینکه نتیجه ای مطلوب را به دنبال نداشته باشد وجود دارد ، گر چه در برخی موارد انسان مجبور می شود کاری را با شتاب انجام دهد .!
  • عجول بودن یک ویژگی  است که در بسیاری از رفتار های انسان مصداق دارد ، مواردی چون ؛ غذا خوردن ، سخن گفتن ، راه رفتن ، قضاوت کردن ، کار انجام دادن و .  ، شتاب زدگی در این امور پیامد های جسمی ، روانی ، فردی و اجتماعی  را به دنبال خواهد داشت که حاکی از آن است که عجله کردن ، رفتاری است که باید مورد اصلاح قرار گیرد
  • عجله کردن اگر به صورت یک عادتِ رفتاری برای فردی در آمده باشد ممکن است در رابطه ی انسان با خداوند هم تحقّق پیدا کند ، از این رو در عبادتی همچون نماز ، فردی که با عجله نماز می خواند ، هم ممکن است در انجام افعالِ نماز کوتاهی کند و آنطور که بایسته و شایسته است آنها را بجا نیاورد و هم در حضور قلب و توجّه به محتوای نماز ، تاثیر منفی بر جای گذارد
  • از سویِ دیگر نماز را با آرامش و تأمّل ،  بجای آوردن ، ما را به حقیقت نماز و بهره برداریِ مطلوب از عبادت نزدیک خواهد کرد ، و توجّه به این معنا ، ما را بر این می دارد که از شتاب زدگی در انجام ِعبادت پرهیز نماییم


درک حضور

  • در هنگام نماز انسان با خداوند ارتباط برقرار می کند ، ولی این ارتباط با دل و قلب نمازگزار است نه با گوش و چشم ، زیرا خداوند با چشم سر قابل رؤیت نمی باشد و ما با فکر و دل خودمان با خداوند ارتباط می گیریم
  • با فکر خود به سخنانی که در هنگام عبادت بر زبان جاری می کنیم اندیشه نموده و با دل خودمان حضور و آگاهی او را از خود ، درک می کنیم
  • وقتی نمازگزار توجّه نمود که در برابر چه کسی ایستاده و با چه کسی سخن می گوید ، و در مقابل چه عظمتی قرار گرفته ، خواه ناخواه دل او خاشع شده و ادب حضور را رعایت می کند ، دیگر نمی تواند به هر گونه با خداوند سخن گفته و به هر صورتی ایستاده باشد
  • زمانیکه ما در مقابل انسانی که صاحب مقامی است می ایستیم ، ادب را در ایستادن ، لباس پوشیدن ، نگاه کردن ، گوش دادن و سخن گفتن رعایت می کنیم ، امّا بر اثر جهل به بزرگی و عظمت الهی  ، ممکن است آنطور که شایسته است خداوند را ستایش و پرستش ننماییم
  • گر چه درک حضور خداوند به حال عبادت اختصاص ندارد ، و برخی از بندگانِ عارف خداوند ، در هر حالی ، حضور خداوند را در کنار خود احساس می کنند ولی این درک حضور ، به هنگام عبادت ، جایگاه ویژه ای دارد ،که امید است توفیق ِآن را خداوند نصیب همه ی بندگان عاشق وعارف خود بگرداند


طهارت و اطاعت

  • نماز گزار پیش از نماز ، با آب وضو می سازد ، و جسم و جان خود را شستشو می دهد ، و آماده ی سخن گفتن با خداوند می شود
  • آب که مظهر پاکی است و از آسمان که جایگاه قدسیان است به زمین می آید و انسان در هنگام وضو، ابتدا با آب خود را شستشو می دهد ، امّا نه هر شستشویی ، بلکه شستن به روشی که خداوند آن را بیان داشته است ، از این رو این شستن در باطنش "اطاعت" از دستور الهی نیز نهفته است ، پس با وضو گرفتن ، اطاعت هم صورت می پذیرد
  • از سوی دیگر این شستن ، باید برای خدا هم باشد نه برای غیر خدا  ؛ پس وضوگیرنده از وضوی خود جز خداوند را قصد نمی کند ، به همین جهت در وضو "اخلاص" هم راه پیدا می کند
  • مجموع اینها موجب می شود در وضو "نورانیتی" هم ایجاد گردد ، لذا این وضو هم خودش " نور" خواهد شد و هم به مؤمن نور می بخشد


خالصانه

  • عبادت زمانی شایسته نام عبادت می شود که "فقط" برای خدا بجا آورده شود به این معنا که قصد اولیه برای انجام آن الهی باشد و انسان مؤمن تا پایان عبادت بر همین قصد باقی باشد و از این قصد الهی بر نگردد
  • انسان مؤمن می خواهد با عبادت خود به خداوند تقرّب جسته به او نزدیک گردد (قربة الی الله) بنابراین هیچ نیّتی جز خدا ندارد ، حتی غیر خدا را در نیّت خود از عبادت ، شریک نمی سازد ، و عمل ریایی انجام نمی دهد که اگر چنین عملی اتفاق افتاد ، عبادت دیگر عبادت نخواهد بود ، گر چه صورت عبادت را دارد ولی حقیقتش عبادت نیست ، لذا تأثیری را که از یک عبادت شایسته است دریافت کند به او نخواهد رسید
  • پس عبادت باید خالصانه باشد تا هم صحیح باشد و در مرحله ی بعد نیز مقبول حق واقع شود ، و به او رشد داده ،  او را بالا ببرد ، در غیر اینصورت نه تنها او را صعود نمی دهد بلکه او را پایین نیز می آورد


بزرگداشت

  • نماز گزار با بزرگداشت خداوند وارد نماز می شود و این بزرگداشت در طول عبادت و تا پایان نماز ادامه دارد
  • نماز گزار با زبانش اعتراف می کند خداوند بزرگتر است (الله اکبر) و این بزرگی آنقدر است که زبان از توصیفش عاجز و ناتوان است  ، از این رو نماز گزار به اعتراف زبانی اکتفا نکرده و در عمل نیز در برابر عظمت خداوند ، تعظیم می نماید (رکوع) و از سوی دیگر به خاک افتاده و سر به زمین می گذارد (سجده)
  • نماز گزار در طول نماز نیز از عظمت (سبحان ربی العظیم و بحمده) و بلندی شأن و مرتبه ی الهی یاد می کند(سبحان ربی الأعلی و بحمده) و خداوند را منزّه از هر عیب و نقصی می داند (سبحان الله)
  • هنگامیکه نماز گزار با زبان و عمل خود از بزرگی و عظمت الهی یاد نمود ، در حقیقت به کوچکی خود و همه چیز اعتراف نموده و این معنا ، او را به خشوع در برابر خالق هستی وا می دارد


الفاظ و سخنان

  • عبادت خداوند تابع قوانین خاصی است که لازم است از سوی کسانی که به عبادت می پردازند رعایت شود ، و اصولاً یکی از خصوصیات هر عبادتی رعایت جزئیات و شرایط آن می باشد و بدون رعایت آنها ،عبادت ، عبادت نخواهد بود
  • انسانیکه هنوز وارد نماز نشده ممکن است هر حرفی بزند وهر سخنی را به زبان جاری کند ، امّا زمانیکه وارد نماز گردید ، مجاز نیست که هر چه بگوید و هر سخنی را به زبان جاری نماید ، فضای عبادت اقتضاء می کند ، سخنان انسان هم مناسب همین فضا باشد ، زیرا در برابر خداوند ایستاده و می خواهد با آفریننده ی خود سخن بگوید ، لذا باید سخنان او نیز بر اساس دستورالعمل خاصی باشد ، در دنیا هم چنین است که وقتی در برابر بزرگی قرار می گیریم ، دیگر به صورت عادی سخن نگوییم ومراقب سخنان خود باشیم ، و بر خلاف ادب وآداب چیزی از ما صادر نشود
  • آنچه را لازم است در حال نماز به زبان جاری کنیم بخش مهمی از عبادت ما را تشکیل می دهد ، نمازگزار در حال ایستاده و نشسته ، در رکوع و سجده ؛ کلمات و جملاتی را بر زبان جاری می کند ، که یا تلاوت قرآن است و یا ذکر است و یا دعا و نیایش ، و در همه ی اینها ، خداوند را به ستایش و بزرگی و قداست یاد می نماییم که توجّه به مفهوم این الفاظ در افزایشِ معرفت انسان به خداوند تأثیر بسزایی خواهد داشت .


در خانواده

  • بخشی از فرهنگ نماز در محیط خانواده و از دوران کودکی وسپس در دوران نوجوانی در انسان شکل می گیرد  ، غالباً کودکان تحت تأثیر رفتار والدین قرار گرفته و بسیاری از موضوعات را در محیط خانواده می آموزند ، انسان در دوران کودکی توانایی فکر کردن و تشخیص خوب یا بد بسیاری از امور را ندارد و آن را به صورت تقلیدی از پدر ومادر خود می پذیرد ، بر این اساس مهم است که والدین چگونه این فرهنگ را به فرزندان خود منتقل نمایند
  • اگر رفتار هایی که قرار است به عنوان یک آموزه فرهنگی در فرزندان ما نهادینه شود به شیوه ای مناسب و همراه با خاطره ای خوب باشد ، این رفتار در بزرگسالی نیز مورد توجّه و عمل قرار می گیرد و اگر رفتار به شیوه ای نادرست و با خاطره ای تلخ در ذهن کودکان نهادینه شود ، در بزرگسالی ممکن است کنار گذاشته شود
  • از آنجایی که نماز و عبادت خداوند ، زمینه ی سعادتمندی انسان را در این دنیا و دنیای دیگر فراهم می کند ، شایسته است همراه با ملایمت ، مدارا و صبر و حوصله و نیز خاطرات لذت بخش به فرزندان آموزش داده شود ، و به عکس اگر این امر مهم با تندی و خشونت آموزش داده شود ، چه بسا ممکن است مورد بی مهری و بی توجّه ای فرزندان قرار گرفته و در بزرگسالی از سوی آنان کنار گذاشته شود .!


تنبلی

  • تنبلی حالتی در انسان است که بر أثر آن ، فردِ تنبل در انجام کار سستی نموده و انجام آن را به تأخیر انداخته و در برخی از موارد از انجام آن شانه خالی می کند
  • تنبلی در انسان با ابعاد جسمی ، ذهنی و روانی در ارتباط است به این معنا که منشأ آن می تواند به شرایط جسمی انسان و یا تصوّرات او از کار و یا عادت هایی مربوط شود که در وجود او نهادینه شده است
  • سبک زندگی نیز در ایجاد ، تقویت و یا کاهش تنبلی ، می تواند اثر گذار باشد ، به این معنا که اگر در زندگی تحرّک کافی نداشته ، و سبکی عافیت طلب و راحت طلب را پیشه ی خود ساخته باشیم ، این روش به عنوان یک عادت ، در تنبلی انسان ، نقش خواهد داشت
  • فرد تنبل همانگونه که ممکن است از وظایف ضروری خود در زندگی تقصیر و کوتاهی نماید ، ممکن است در انجام عبادت نیز کوتاهی نماید ، زیرا بخشی از عبادت نیازمند تحرّک ، تلاش و تهیه ی مقدمّات برای انجام عبادت است ، در عبادتی همچون نماز ، انسان باید وقت شناس بوده ، مکان مناسبی برای عبادت فراهم نموده ، با بدن و لباس پاک به نماز بایستد ، انجام آن را بر کارهای دیگر ترجیح دهد و تمام اینها می طلبد انسان با نشاط ، فعّال ، و با تلاش به عبادت إقدام نماید


چارچوب

  • برخی چنین می پندارند که در عبادت ، قانون خاصی حاکم نبوده و انسان به هر صورتی خواست می تواند خداوند را عبادت کند ، هر چه بگوید ، هر طور که خواست عمل کند ، و تابع قانونی نمی باشد . !
  • در صورتیکه این پندار صحیحی نمی باشد ، و عبادت و بندگی خداوند  بر اساس چارچوب ِخاصی انجام می شود و اصولاً عبادت  و بندگی ، با اطاعت و پیروی از روشی خاص تحقّق می یابد .
  • از این رو ، در عبادت موضوع "صحّت" مطرح می شود ، یعنی عبادت کننده لازم است عبادت را بطور صحیح و درستی ، انجام دهد ، تا تکلیفی را که به عهده دارد ، انجام داده باشد و نیازی به انجام دوباره ی آن نباشد
  • در عبادتی همچون نماز ، نمازگزار نباید ، هر محتوایی که می خواهد و خارج از دستور العمل نماز است به زبان بیاورد ، زیرا اقوالِ نماز(گفتنی های نماز) طبق قانون و با هدف خاصی بیان شده ، که اگر این چارچوب نباشد ممکن است افراد چیزهایی را بر زبان آورند ، که شایسته ی عبادت خداوند نباشد .
  • در افعال نماز( ایستادن ، نشستن ، رکوع ، سجده) هم این قانون کلی حاکم است که باید طبق دستور خاصی انجام شود ، و این افعال هر کدام حکمت و علت ویژه ای دارد که در جای خود گفته شده است ، علاوه بر اینکه وقتی نماز گزار بر اساس دستور ، عمل می کند ، یک هماهنگی و وحدتی در عبادت ، تحقق می یابد که می توان آن را در نماز جماعت مشاهده نمود .


زیبایی عمل

معمولاً چیزهایی که زیبایی آنها جنبه ی مادی دارد ، این زیبایی را باید در ظاهر و شکل و صورت آنها جستجو نمود ، مانند انسانی زیبا ، خانه ای زیبا یا گلی زیبا ؛ ولی چیزهایی که زیبایی آنها معنوی است ، بیشتر باید این زیبایی را در درون آنها و حقیقت آن مشاهده نماییم

در مورد عبادت و بندگی خداوند مسئله این چنین است که باید زیبایی را در روح عمل  و درون آن به نظاره بنشینیم ، مثلاً در روزه که ظاهر آن امساک و خودداری از خوردن و آشامیدن است و ممکن است تا حدّی ، سختی و دشواری هم در آن باشد ، ولی نیّت الهی در اینکار و اخلاصی که در انجام آن می باشد ، باعث می شود ، حقیقت عمل را  زیبا نموده و باطن آن را جلوه ی دیگری بخشد

یا نمازی که بر پای می داریم در ظاهر ایستادن و خم شدن و به خاک افتادن است و گفتن برخی از کلمات وجملات ؛ و لی حقیقت آن ، سخن گفتن با معبود ، تعظیم و بزرگداشت و پرستش او می باشد که این بخش است که روح عمل بوده و حیات و جمال عمل را باید از این زاویه مشاهده نمود



به پایان

  • انسان به کاری که علاقه مند است و آن را دوست دارد  ، نمی خواهد به زودی پایان پذیرد ، و تمایل دارد آن کار ادامه داشته و به زودی تمام نشود ، به عکس نسبت به کاری که علاقه مند نیست ، اگر مجبور باشد که آن را انجام دهد ، دوست دارد  هر چه زود تر پایان پذیرد
  • این موضوع اختصاص به کار وعمل ندارد ، بلکه در ملاقات با افراد مختلف نیز مسئله چنین است ، به کسی که علاقه مند است می خواهد ساعت ها در کنار او بوده و از معاشرت با او خسته نمی شود و اگر به کسی علاقه مند نباشد می خواهد هر چه زودتر از او جدا شده  و گفتگو با او را پایان دهد
  • این علاقه مندی به نوعی به موضوع سود و زیان مادی و معنوی نیز ارتباط پیدا می کند ، به این معنا که ما به چیزی علاقه مند هستیم که برای ما سودی دارد و به چیزی که زیانی برای ما داشته و یا لا اقل سودی ندارد علاقه مند نیستیم ، پس معرفتی که از سود وزیان چیزی برای ما حاصل می شود زمینه ای برای علاقه مندی یا بی علاقه بودن را در ما ایجاد می کند
  • این موضوع در مورد عبادت نیز صدق می کند ، به این معنا که اگر کسی از تاثیری که عبادت در سعادت مندی انسان در دنیا و آخرت دارد ، آگاه باشد ، عبادت را از روی شوق و رغبت به جا می آورد و اگر از تاثیر عبادت بر روح و جان آدمی و نقش آن در سعادت ، بی خبر باشد ، اگر هم بنا به عللی عبادت کند ، آن را از روی رغبت برپا نداشته و می خواهد هر چه زودتر پایان پذیرد.


با اراده

  • انسان در انجام هر کاری ، نیازمند "انگیزه ی کافی" و سپس "اراده جدی" می باشد ، از این رو اگر انسان ، رغبت و اراده ای برای انجام کار نداشته  ، بدیهی است به انجامِ آن کار إقدام نمی نماید

  • و زمانی برای انسان انگیزه ای ایجاد می شود که : ضرورت عملی را در زندگی در ک نموده  و اهمیت و جایگاه آن را احساس نماید ، لذا اگر برای کاری احساس ضرورت نکرده و اهمیتی برای آن قائل نباشد ، در انجام آن کار، سستی نموده و حتّی آن عمل را کنار می گذارد
  • در این راستا داشتن "انگیزه" و سپس "اراده" ، عاملی درونی برای حرکت بوده و در این صورت ، فشار بیرونی به افراد ، برای انجام کار تاثیر چندانی ندارد . 
  • فردی که در انجام نماز سستی می نماید ، روزی انجام می دهد و روزی انجام نمی دهد ، مدتی رها می کند ، دوباره از سر می گیرد و پس از مدتی کنار می گذارد ، کسی است که به اهمیت و جایگاه عبادت و تاثیری که در نفس آدمی داشته و تامین کننده سعادت دنیا وآخرت انسان است پی نبرده لذا در انجام آن سستی می ورزد ، بدیهی خواهد بود که آشنایی با فلسفه عبادت به ویژه نماز و سپس برنامه ریزی مستمر برای برپا داشتن آن جزء نخستین گام هایی خواهد بود که کسی در این راستا بر می دارد



شستشوی روح

  • انسان ها برای شستشویِ آلودگی های جسمی ومادی خود از آب استفاده نموده و با آب آنها را از سطح بدن خود می شویند ، همانگونه که جسم انسان آلوده می شود ، روح انسان نیز در معرض آلودگی قرار می گیرد ، ولی آلودگی های روح ، جنبه ی ظاهری نداشته ، با چشم سر قابل رؤیت نمی باشد
  • تشخیص آلودگی روح بر اثر معرفت و با وجدانِ بیدارِ انسانی قابل درک است ، بنابراین برای فهم کدورت های درونی نیازمند افزایش معرفت ، و مقایسه ی خود با الگوهای الهی هستیم .
  • یکی از چیز هایی که به طهارت روحی انسان کمک نموده و روح ِانسان را از آلودگی ها می شوید ، عبادت و بندگی خداوند است ،  از آنجایی که با هر عبادت ، انسان به سوی خداوند رجوع می کند ، این رجوع ، باعث بیداری و فاصله گرفتن از غفلت می باشد ، غفلت هایی که انسان را دچار لغزش ها و آلودگی ها می گرداند
  • نماز ، عبادتی است که در شبانه روز چندین بار تکرار می شود و با هر تکرار ، یاد خداوند را برای انسان یاد آوری نموده و غفلت را از دل و جان آدمی می زداید ، این غفلت زدایی مقدمه ی پاک شدن روح انسان از گناهان و حرکت به سوی خوبی هاست ، لذا با هر نماز ، بار گناهان انسان سبک شده ، و روح انسان جلا و صیقل می یابد .


ارزش عمل

  • گاه یک عمل را افرادی زیادی انجام می دهند ولی ارزش عملی که انجام داده اند یکسان و برابر نمی باشد ، علت تفاوت ؛ گاه جنبه کمیت و مقدار و اندازه آن است و گاه کیفیت و چگونگی عمل می باشد
  • همانند غذایی که تعداد زیادی همان غذا را طبخ کرده اند ، ولی از نظر کیفیت و مقدارِ موادِ غذایی که در آن بکار برده و طعم و مزه ی غذا با یکدیگر متفاوت هستند ، علاوه بر اینکه تاثیری که مواد غذایی تازه وسالم برای سلامت انسان دارد ، بهتر و بیشتر خواهد بود .
  • گرچه این مثال در موردِ موضوعاتِ مادی بود ولی در موضوعات معنوی نیز ، مسئله همینگونه است ، به عنوان مثال ؛ عبادتی مثل نماز را که همه ی افراد به یک شکل و صورت انجام می دهند ، اگر به شیوه ی صحیحی هم انجام پذیرفته باشد ،  امّا از نظر کیفیت و باطنِ عمل ، نمازی که افراد مختلف انجام می دهند تفاوت بسیار با یکدیگر دارد
  • حضورِ قلب و توجّهِ به خداوند در حال نماز و در کنار آن ، پرهیز از گناهان ، بر ارزش عبادتِ انسان خواهد افزود ، و این عبادت ، تاثیر بیشتر و بالاتری را برای نماز گزار به ارمغان خواهد آورد


 

استمرار

  • برای رسیدن به هر نتیجه ی مادی یا معنوی نیازمند پشتکار و پیگیری یک عمل هستیم تا به آنچه انتظار داشته ، دست یابیم و از نتیجه ی آن بهره مند شویم .
  • کشاورزی که برای رسیدن به یک محصول ، مقدماتی را آماده می کند و مراقبت هایی را به عمل می آورد تا نتیجه ی کار خود را برداشت کند ، یا تولید کننده ی یک کالای مصرفی در کارخانه که مراحلی را  یکی پس از دیگری پشت سر گذاشته تا محصولی را  به جامعه ارائه دهد ، همه نمونه هایی از تلاش پی گیر و مستمر برای رسیدن به یک نتیجه و هدف است .
  • این تلاش و استمرار ، تنها ، اختصاص به مسائل مادی نداشته و شامل موضوعات معنوی نیز می گردد ، از جمله برای انجام نیکی ها و اعمال صالح نیز نیازمند پشتکار ، مداومت و پی گیری هستیم ، تا شایسته ی رسیدن به مقام نیکوکاران و بندگان صالح خداوند گردیم .
  • عبادت خداوند و به ویژه نماز که از بهترین اعمال صالح نزد خداوند است ، نیز نیازمند مداومت واستمرار در طول عمر انسان است تا سعادت را در این دنیا و دنیای دیگر نصیب انسان بگرداند ، از این رو  کسانی که گاه آن را انجام داده و گاه آن را رها می نمایند و عبادتی ناقص را بجا می آورند ، نتیجه ای مطلوب را در پی نخواهد داشت .


بندگی

  • نماز عبادتی است که انسان آن را همراه با جسم و روح خود بر پا می دارد  ،  روح انسانی که از ایمان نیرو گرفته و از پرتو ایمان روشن گردیده ، جسم خود را به خضوع در برابر آفریننده خویش فرمان می دهد و جسم با روح ایمان خود ، سر بر خاک گذاشته و به پرستش و ستایش خداوند می پردازد
  • نماز عصاره و نتیجه ی ایمان بنده است ، نماز فرصت بندگی را برای نماز گزار به تجربه می گذارد ، و در هر بار نمازی که برپا داشته می شود ، تجربه ی بندگی تکرار می گردد ، این تکرار ، روح بندگی کردن را در نماز گزار زنده نگاه داشته و پایبندی نسبت به خداوند و دستورات او را در وجود انسان تثبیت می کند
  • هنگامیکه انسانی ، نماز را رها می کند و از آن فاصله می گیرد ، شعله و فروغ ایمان در وجودش ضعیف و کم سو شده ، و زمین دلش  به سوی غفلت ، جهت می گیرد  ، و غفلت فرصتی برای وسوسه های شیطان را فراهم می کند و روز به روز این انسان از بنده بودن فاصله می گیرد
  • میل و علاقه ی به عبادت و لحظه شماری برای بر پا داشتن آن ، نشانه ای روشن برای زنده بودن ایمان و بندگی در انسان است و بی میلی و نداشتن علاقه به عبادت و  سستی در انجام آن ، زنگ هشداری برای انسان است که باید آن را چاره نمود تا از سعادت دور نگردد


 

استمرار

  • برای رسیدن به هر نتیجه ی مادی یا معنوی نیازمند پشتکار و پیگیری یک عمل هستیم تا به آنچه انتظار داشته ، دست یابیم و از نتیجه ی آن بهره مند شویم .
  • کشاورزی که برای رسیدن به یک محصول ، مقدماتی را آماده می کند و مراقبت هایی را به عمل می آورد تا نتیجه ی کار خود را برداشت کند ، یا تولید کننده ی یک کالای مصرفی که مراحلی را  یکی پس از دیگری پشت سر گذاشته تا محصولی را  به جامعه ارائه دهد ، همه نمونه هایی از تلاش پی گیر و مستمر برای رسیدن به یک نتیجه و هدف است .
  • این تلاش و استمرار ، تنها ، اختصاص به مسائل مادی نداشته و شامل موضوعات معنوی نیز می گردد ، از جمله برای انجام نیکی ها و اعمال صالح نیز نیازمند پشتکار ، مداومت و پی گیری هستیم ، تا شایسته ی رسیدن به مقام نیکوکاران و بندگان صالح خداوند گردیم .
  • عبادت خداوند و به ویژه نماز که از بهترین اعمال صالح نزد خداوند است ، نیز نیازمند مداومت واستمرار در طول عمر انسان است تا سعادت را در این دنیا و دنیای دیگر نصیب انسان بگرداند ، از این رو  کسانی که گاه آن را انجام داده و گاه آن را رها می نمایند و عبادتی ناقص را بجا می آورند ، نتیجه ای مطلوب را در پی نخواهد داشت .


تأثیر دوستان

  • نوجوانان و جوانان در دوران سنّی خود ، از رفتارِ یکدیگر تاثیر پذیرفته و گاه این تاثیر از اثری که والدین و یا مربّیانِ دیگر بر افکار و رفتار آنان دارند بیشتر است ، از این رو توصیه می شود ، برای اینکه آنان از تربیت و فرهنگی مطلوب بهره مند شوند ، در حدّ امکان در محیطی سالم و مناسب و از دوستانی خوب ، بهره مند باشند .
  • محدوده ی این تاثیر شامل مسائل اعتقادی و عبادی که نقش مهمی در سعادت یا شقاوت انسان دارد نیز می شود ، از این رو گاه مشاهده می شود جوانانی که در دورانی ، از اخلاق واعتقادات خوبی بهره مند هستند ، پس از ورود به محیطی جدید بر اثر آشنایی با افکار دیگران و همنشینی  با برخی از دوستان ، اخلاق آنان تغییر نموده و از اعتقادات خود دست می کشند ، به یقین بخشی از این تاثیر مربوط به خود فرد است و بخش دیگری از آن مربوط به دوستانی است که دارند .
  • دایره ی این تاثیر در مسائل عبادی نیز مشاهده می گردد به این معنا که به علّتِ همنشینی و همراهی با کسانی که اهل عبادت نیستند ، او نیز در انجام عبادت مثل نماز و روزه سست می شود و یا با دوستی وهمراهی با کسانی که به انجام عبادت پایبند هستند ، او نیز با آنان همراهی می کند ؛ البته باید توجّه داشت این موضوع در مورد همه ی افراد صدق نمی کند و کسانی که از اعتقادات محکمی بهره مند بوده و به راهی که انتخاب کرده اند ایمان دارند و می توانند از اعتقادات و مسیری که بر گزیده اند با دلیل ، دفاع نمایند ، تحت تاثیر چنین مسائلی قرار نمی گیرند .

تشویق دیگران

  • انسان موجودی اجتماعی است که در بستر ارتباط با دیگران هم از آنان تاثیر می پذیرد و هم بر آنان تاثیر می گذارد ، در این راستا آنچه مطلوب است و به آن توصیه شده ، آن است که ما بتوانیم از خود بر دیگران اثری مثبت وسازنده گذاشته یا اثری مثبت را از دیگران بپذیریم ، حال این اثر می تواند اثری علمی بوده یا اثری اخلاقی و فرهنگی و یا اثری عبادی .
  • تشویق کردن دیگران یکی از راه هایی می باشد که به وسیله ی آن می توانیم بر افراد دیگر چنین تاثیری را داشته باشیم ، این تشویق می تواند با زبان باشد یا رفتار ویا حتّی با یک نوشته ، یا عکس و فیلم و یا یک کتاب ، در این راستا اگر بر اثر تشویق ما ، دیگران رفتارِ خوب وپسندیده ای را انجام دهند ، به لطف الهی ، ما نیز در ثوابِ کار خیر آنان شریک خواهیم بود و توجّه کردن به این موضوع ، می تواند انگیزه ما را در انجام این کار بیفزاید.
  • یکی از موضوعاتی که می تواند تشویق نسبت به آن صورت گیرد ، تشویق به انجام عبادت (به ویژه نماز) است ، این تشویق می تواند از سوی اعضای خانواده یا بستگان یا دوستان وهمکاران یا دیگر افراد جامعه صورت پذیرد ، علاوه بر اینکه ، این تشویق می تواند با رفتار باشد به این معنا که وقتی ما عبادت کنیم دیگران با مشاهده رفتار ما ، برای انجام آن انگیزه پیدا کنند(مانند مشاهده رفتار والدین از سوی فرزندان) و می تواند با گفتار باشد به این معنا که از دیگران برای انجام عبادت ، به شیوه ای مناسب با زبان دعوت به عمل آوریم ، و یا می تواند با هدیه دادن یا امانتِ یک کتاب خوب در این زمینه باشد و یا اینکه در باره ی مزایای عبادت کردن با آنان گفتگو نماییم
  • این تشویق می تواند در باره ی اصل انجام دادن عبادت باشد به این معنا که فردی را که عبادت نمی کند به انجام آن تشویق نماییم ، یا اینکه به انجام عبادت به شیوه ی صحیح و درست توصیه نموده و یا اینکه به انجام عبادت در زمان مناسب مثل نماز گزاردن در اول وقت تشویق نماییم

توفیق الهی

  • انسان مؤمن اعتقاد دارد که هر کار خیری انجام می دهد ، توفیق آن را خداوند به او داده است واگر کار نیکی بخواهد انجام دهد ، توفیق انجام آن را از خداوند طلب می نماید ، بر این اساس توفیق به این معنا است که خداوند زمینه هایی را برای انسان فراهم می کند که بتواند عمل صالحی را انجام دهد ، از این جهت فرد مؤمن هر توفیقی را می یابد ، به خاطر آن شکر الهی را بجای می آورد
  • در این راستا ، انجام عبادت نیز به توفیق الهی صورت می گیرد ، زیرا در مرحله ی نخست خداوند ما را موفّق به ایمان آوردن کرده است وشرایطی را فراهم آورده که ما با راه ایمان آشنا شده و آن را بپذیریم ، خداوند برای ما ، برنامه ای مقرّر داشته و تکالیفی قرار داده تا با انجام آن در مسیر بندگی قرار گیریم ، در مرحله ی بعد ، شرایطی را فراهم نموده وبستری را مهیا نموده تا ما با وظایف عبادی خود آشنا شده و در محیطی رشد کنیم که طریق عبادت کردن را بیاموزیم ، و ما را از نعمت سلامت جسم و جان بهره مند نموده تا به راحتی بتوانیم خداوند را عبادت نماییم
  • همه ی آنچه گفته شد به توفیق الهی است که بر اثر آن راه عبادت کردن با تمام جزئیاتی که دارد را برای انسان تسهیل نموده تا انسان در مسیر عبادت وبندگی قرار گیرد ، لذا ما در هنگام نماز می گوییم : بحَول اللهِ و قُوّتِه اَقُومُ و اَقعُد : با توان و قدرتی که خداوند به من داده است بلند می شوم و می نشینم و او را عبادت می کنم »


سپاسگزاری

  • نمازگزار ضمن اینکه با انجام عبادت به تکلیفی که دارد عمل می نماید ، در عین حال با نماز خود ، به شکر گزاری از نعمت های خداوند نیز می پردازد ، از این جهت ، نماز ، هم عمل به وظیفه ی واجبی است که به عهده ی مؤمن است و هم شکر گزاری از نعمت های فراوان الهی ، از این رو  می توان نتیجه گرفت ؛ با کنار گذاشتن نماز ، هم به تکلیف واجب عمل نشده است و هم حق شکر گزاری از نعمت های الهی را بجا نیاورده است
  • در این راستا نماز گزار با عمل به وظیفه ی خود هم از پاداش الهی بهره مند شده و هم از آثاری که نماز در زندگی برای او خواهد داشت استفاده نموده است ، از این رو می توان نتیجه گرفت با کنار گذاشتن نماز ، هم از پاداشی که در آخرت برای عبادت کنندگان است ، محروم مانده است و هم از خیر و برکتی که نماز در زندگی انسان دارد ، بی بهره شده است



مکان عبادت

  • بخشی از آرامش و توجّه در حال عبادت (به ویژه نماز) به عهده ی نماز گزار است که شرایطی را فراهم نماید که بیشتر از آرامش معنوی برخوردار باشد ، وبخشی از آرامش مذکور به عهده ی دیگران است به این معنا که دیگران با معرفتی که نسبت به عبادت و جایگاه آن دارند ، شرایطِ آرامش را برای عبادت کننده فراهم نمایند ، به عنوان مثال از رفت و آمدهای مزاحم و صداهای ناهنجار و آزار دهنده و گفتگو با صدای بلند به گونه ای که تمرکز را از عبادت کننده می گیرد ، پرهیز نمایند .
  • این موضوع چه در خانه و چه در مکان های عمومی که برای عبادت آماده شده ، شایسته است مراعات گردد ، به ویژه در مساجد و زیارتگاه ها ، چه به صورت فردی و چه به صورت عمومی؛ و به نظر می رسد ، آگاهی دادن به افراد جامعه و آموزش در این باره به گسترش این موضوع کمک خواهد نمود .
  • وشایسته است مکان های عبادت ، جایگاهی برای سکوت ، تفکّر ، راز ونیاز ، دعا و تلاوت بوده و فرصتی را فراهم نماید که افراد ، فارغ از دغدغه های مادی و روز مره ، مکانی آرامش بخش را در اختیار داشته ، و بتوانند به کسب معنویت بپردازند


 

مکان و آرامش

  • بخشی از آرامش فکری و ذهنی و به تبع آن آرامش روانی انسان به مکان ومحیط زندگی انسان مربوط می شود ، بنابراین اگر بتوانیم محیطی آرامش بخش در زندگی برای خود فراهم نماییم تا حدودی خواهیم توانست به آرامش مورد نظر دست یابیم
  • از آنجایی که عبادت (به ویژه نماز) نیازمند تمرکز و توجّه و نیز طمأنینه می باشد ، تا از آثار معنوی آن بهره مند شویم ، شایسته است نمازگزار تا آنجایی که برای او مقدور و ممکن است ، شرایط و فضایی آرامش بخش را برای عبادت فراهم نموده و برگزیند
  • اینکه گرما و سرمای محیط عبادت برای انسان رضایت بخش بوده ، رفتار هایِ مزاحم و صدای های آزار دهنده ای در محیط نباشد ، بوهای نامطبوعی در فضا استشمام نشود ، محلِّ ایستادن ونشستن نماز گزار مناسب بوده و نماز گزار در آنجا احساس راحتی نماید ، و نماز گزار در حالت هیجانات روحی شدید نباشد ، همه در بخشی از آرامش عبادت تاثیر گذار خواهد بود
  • بدیهی است که همواره شرایط اضطراری برای نماز گزار پیش می آید که مواردی که ذکر گردید ، در آن رعایت نشده و امکان پذیر نبوده، ولی باید توجّه داشت این موارد به عنوان استثناء مطرح می شود و نباید در همه موارد و در شرایط عادی این وضعیت ادامه پیدا کند ،تا بتوانیم از عبادت خویش بهره ی بیشتری دریافت نماییم


نظم وبرنامه ریزی

  • نماز عبادتی است که با در نظر گرفتن زمان و وقت به انجام می رسد از این رو نمازگزار برای بجا آوردن این عبادت ، لازم است زمان را در نظر گرفته و بر این اساس وظیفه ی خود را به انجام رساند ، مراعات این موضوع به تدریج ، نظم خاصی را در شبانه روز برای نمازگزار ایجاد می کند که سایر برنامه های او را در زندگی تحت تاثیر خود قرار می دهد .
  • نماز گزاری که برای عبادت خود اهمیت قائل است ، برای خوابیدن و بیدار شدن ، برای کار و فعالیت های روزانه خود ، برای رفتن به سفر ، برای اقامت خود در هر جا و مکانی  ، شرایط انجام عبادت را در نظر گرفته و بر اساس آن برای خود برنامه ریزی می کند ، او پیش بینی می کند ، چه ساعتی بخوابد تا بتواند صبح به راحتی برای عبادت برخیزد ، چه غذایی بخورد که برای برخاستن از خواب احساس سنگینی نکند ، در سفری که می خواهد برود ، امکان انجام عبادت و زمان آن را در نظر می گیرد
  • امّا اگر کسی برای عبادت خود اهمیتی قائل نباشد ، برای او مهم نیست که چه ساعتی از خواب بیدار شود ، واگر زمانِ نماز از دست او برود ، خاطرِ او آزرده نمی شود ، چنین فردی سایر کارها برای او با اهمیت تر است ، لذا اصل را برای کارهای دیگر قرار می دهد وعبادت در حاشیه ی برنامه های دیگر او قرار می گیرد که اگر با سایر برنامه های او تداخل نداشت ، عبادت را بجا می آورد ، در غیر اینصورت عبادت را کنار می گذارد
  • نکته ی اساسی آن است که به یاد داشته باشیم ، عبادت برای انسان مؤمن یک اصل است و چنین انسانی ، برنامه های زندگی خود را با زمان ِعبادت خود تنظیم می کند ، در اینصورت نه تنها از برنامه های زندگی خود عقب نمی ماند بلکه خیر و برکتی در کار و زندگی او ایجاد شده و هم از دنیای خود بهره گرفته وهم برای آخرت خود بهره ای فراهم نموده است


 

نماز ودعا

  • نماز به عنوان یک عبادت مهم ، بر اساسِ نیازِ معنویِ انسان به ارتباط با خداوند و پرستش او ، مقرّر داشته شده و در حقیقت با برپا داشتن آن ، انسان نیاز خود را به خداوند اعلام می کند ، علاوه بر اینکه در محتوای این عبادت ، درخواست و طلب از خداوند نیز نهفته است
  • مثلاً در سوره ی حمد که در رکعت اوّل و دوّم نماز تلاوت می شود ، از خداوند در خواست هدایت به راه مستقیم را تکرار می کنیم (اهدنا الصراط المستقیم) و این درخواست ، یک دعا می باشد ، وصلواتی که در نماز ، در پایان تشهّد ؛ یا پس از ذکرِ واجبِ رکوع و سجود (1) ؛ یا در قنوت نماز(2) ، گفته می شود در حقیقت دعا و در خواستی از خداوند است (خداوندا بر محمد و آل او درود فرست)

  • علاوه بر اینکه می توانیم در قنوت نماز دعا نموده و از خداوند حاجتی را طلب کنیم ؛ به ویژه اگر دعاهایی باشد که در قرآن وارد شده یا فراز هایی از دعاهایی باشد که از اهل بیت (علیهم السلام) وارد شده مانند اینکه در قنوت نماز این فراز از دعای کمیل را بخوانیم (اللهمّ قوِّ علی خِدمتکَ جَوارحی : خداوندا اعضای مرا در راه خدمت به دینت ، نیرو بخش ) یا اینکه در سجده ی آخر نماز پس از ذکر واجب دعا نموده و از خداوند عافیت را طلب نماییم(3)

--------------------------

1-مثلاً بعد از ذکر رکوع ، صلوات بفرستیم : سبحان ربی العظیم وبحمده اللهم صل علی محمد و آل محمد ؛ یا بعد از ذکر سجده ، صلوات بفرستیم : سبحان ربی الاعلی و بحمده اللهم صل علی محمد و آل محمد

2- توصیه شده قبل وبعد از دعا ، صلوات بفرستیم که تاثیر در اجابت دعا دارد ؛ مثلاً بگوییم : اللهم صل علی محمد و آل محمد ربّنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة و قنا عذاب النار اللهم صل علی محمد و آل محمد

3-مثلاً بگوییم : یا ولی العافیة ، أسئلک العافیة ، عافیة الدنیا والآخرة



ارزشمندی

  • خیلی چیزها در زندگی دست به دست هم می دهد تا انسان به هدفی که دارد برسد ، مانند یک کشاورز که برای بدست آوردن یک محصول نیاز به زمین و خاک و آب و نور خورشید و وسائل زراعت و کارگر دارد تا بتواند لقمه ی نانی بدست آورد
  • اگر انسان در زندگی هدف ارزشمندی داشته باشد تمام چیزهایی که او را به آن هدف می رساند نیز در حد خود ارزشمند خواهند بود ، مانند یک دانشمند که برای او علم ،کتاب ، قلم ، مدرسه ، دانشگاه ، استاد و معلم ارزشمند می باشد
  • البته باید توجه داشت ارزشمند شدن یک چیز به نوع استفاده ای که از چیزی می برند نیز مربوط می شود ، مانند کتابی که حاوی مطالبِ سودمند برای انسان است و یا کتابی که حاوی مطالب گمراه کننده برای افراد می باشد ؛ که در صورت اول چیز با ارزشی است و در صورت دوم فاقد ارزش می باشد
  • و گاه با ارزش بودن چیزی برای آن است که انسان را به یادِ چیزِ ارزشمند دیگری می اندازد ، مانند کفش و یا لباسِ شهیدی که از او به یادگار مانده و انسان را به یادِ فداکاری ها و خوبی هایی که آن شهیدِ در راهِ خدا داشته است می اندازد
  • در این راستا ، شنیدن ِصدای اذان یا صدای مهربان پدر ومادری که فرزند خود را به نماز یاد آوری می کنند یا حتّی شنیدنِ صدای زنگ ساعتی که صبح ها ما را برای نماز صبح بیدار می کند ، برای انسان مؤمن و با معرفت ، با ارزش است ، چون او را به انجام عبادت و راز و نیاز با خداوند دعوت می کنند


ارزش معنوی

  • شایسته است افرادِ با ایمان ، عبادت خود را به بهترین وشایسته ترین صورت ممکن بجا آورده تا از آثار و برکات عبادت بیشتر بهره مند گردند
  • رعایت آداب و شرایطِ عبادت به ویژه نماز ،  به عبادت کننده کمک می کند تا عبادت او هم از نظر کمّی و هم از نظر کیفی به بهترین صورت به انجام برسد ؛ مقصود از کمیّت نماز جنبه های ظاهری و اجزاء و شرایط آن از رعایت قبله ، طهارت و پاکی بدن و لباس و مکان نماز ، تعداد رکعات ، ترتیب و پی در پی بودن قسمت های مختلف آن و . می باشد ؛ و مقصود از کیفیت نماز جنبه های باطنی نماز ، همچون معرفت ، تفکّر ، حالت توجّه و به یاد خدا بودن در حال نماز است که ارزش معنوی نماز را بالا می برد
  • از این رو ممکن است افراد زیادی نماز خود را به شیوه ی صحیحی بجا آورده و هیچ کمبودی از نظر ظاهری در نماز آنان وجود نداشته باشد ، ولی از نظر باطنی نماز آنان در درجات متفاوتی باشد ، و هر کدام از ارزش معنوی متفاوت با دیگری بر خوردار باشد ، بر این اساس است که هر نماز به یک اندازه صاحب خود را از بدی ها وزشتی ها باز می دارد و از این جهت است که آثار و برکات نماز در افراد مختلف با یکدیگر متفاوت خواهد بود


مکان های عبادت

  • انسان می تواند عبادتِ خود را هم در منزل بجا آورد و هم می تواند آن را در مکان هایی که برای عبادت ونیایش آماده گشته است ، به انجام برساند ، امّا آنچه که به آن توصیه گردیده ، انجام عبادت در مکان های عبادت همچون مساجد است ، در این راستا آنچه از ثواب و پاداش معنوی برای عبادت در مسجد در نظر گرفته شده است ، جنبه ی انگیزشی و تشویقی نیز در بر خواهد داشت .
  • عبادت در مکان های عبادت چون مسجد ، نماز خانه و یا زیارتگاه به علت فضایِ معنوی که در آنجا حاکم است ، تاثیر خاصی نیز بر فکر وروح انسان داشته و در کسب معنویت و آرامش معنوی نیز مؤثر می باشد ، به ویژه حضور بیشتر جوانان در این مکان ها تاثیر بسزایی بر رشد اعتقادی و معنوی آنان خواهد داشت ، علاوه بر اینکه توصیه می گردد کسانی که از عبادت کردن فاصله گرفته اند ، حضور خود را در این مکان ها بیشتر نمایند تا تحت تاثیر فضای معنوی آنجا به انجام عبادت تشویق شوند
  • حضور در کانون های عبادت جنبه ی آموزشی نیز در بر خواهد داشت به این معنا که باعث می شود افراد از طریق شنیدن ودیدن با انجام صحیح عبادت آشنا شده و علاوه با معارف دینی نیز آشنا گردند ، وهمواره در طول تاریخ چنین مکان هایی ، محلی برای آموزش و تربیت انسان های ارزشمند به شمار می آمده است ، لذا تشویق دیگران به حضور در چنین مکان هایی ، تشویق به یک امر پسندیده و خدا پسندانه خواهد بود

لذت برخاستن

  • استراحت و خوابیدن ضمن اینکه یک نیاز طبیعی برای انسان است ، یک امر لذت بخش نیز می باشد ، به خصوص برای کسی که خسته است و نیاز بیشتری به خوابیدن دارد ، از سوی دیگر برای بسیاری از افراد برخاستن از خواب دشوار بوده و همیشه هنگام برخاستن از خواب ، هنوز احساس می کنند که نیاز به خوابیدن بیشتری دارند و در صورتی که چاره ای جز بیدار شدن نداشته باشند به زور از خواب برخاسته و از بیدار شدن ناخرسند می باشند .
  • از طرف دیگر نمی شود همیشه و یا مدتِ زیادی انسان در خواب باشد ،  و در کنار آن ، نیازمند کار و تلاش نیز می باشد وبه همین علّت ، مجبور است از خواب بیدار شده و به دنبال اهداف خود در زندگی برود ، حال اگر به کار وهدفی که در زندگی دارد علاقه مند باشد ، با لذّت و احساسِ رضایت از خواب بیدار می شود و اگر از کار و فعالیتی که دارد ، ناراضی باشد ،  با کسالت و ناراحتی از خواب بر می خیزد . بنابراین علاقه مندی در زندگی ، برای انسان انگیزه بخش وشوق آفرین خواهد بود .
  • البته باید توجّه داشت گاه انسان نسبت به چیزی بی علاقه است ولی پس از مدتی علاقه مند خواهد شد و به همین صورت ،گاه به امری علاقه مند است ، ولی در ادامه علاقه خود را از دست می دهد ، از این رو شایسته است اطلاع ودرک درستی از علاقه های خود داشته واگر امرِ مثبت وسازنده ای است که لازم است علاقه خود را نسبت به آن حفظ کرده ویا افزایش دهیم ، مراقب باشیم ، چیزی از علاقه ی ما نسبت به آن نکاهد .
  • در این راستا ، علاقه ی به عبادت ( به ویژه نماز) نقش مهمی را در بهتر برپا داشتن آن ، خواهد داشت از این رو شایسته است ، به راه های افزایش علاقه مندی به عبادت فکر نموده و در این جهت میل ورغبت خود را نسبت به آن بیفزاییم ، در این صورت است که هنگام برپا داشتن آن ، با شوق ورغبت بیشتری آن را برپا خواهیم داشت و اگر به خواب واستراحت پرداخته ایم ، برخاستن از خواب ، برای ما لذت بخش نیز خواهد بود ! .

دعوت به کار نیک

  • برای اینکه کاری به انجام برسد به مقدماتی نیازمند است تا آن کار تحقق یابد ، این مقدمات گاه جنبه ی درونی دارد وگاه جنبه ی بیرونی . به عنوان مثال ، غذا خوردن ، از یک احساس درونی ونیاز به غذا در درون انسان آغاز شده و سپس انسان انگیزه پیدا نموده و بعد قصد و اراده می نماید که از غذا استفاده نماید ، و گاه با دعوت و تعارف دیگران به غذایی ، انسان میل به خوردن آن پیدا می کند .
  • در مثال دیگر ، گاه درون ذهن انسان سؤالی ایجاد می شود که انسان برای پیدا کردن پاسخ آن به کتابی مراجعه می نماید و گاه دیگری کتابی را به او پیشنهاد می کند و انسان علاقه مند به مطالعه آن می شود ، گرچه همواره عوامل بیرونی و درونی با یکدیگر در ارتباط بوده و هر کدام برای انجام یک کار در یکدیگر اثر می گذارند .
  • این امر اختصاصی به مسائل مادی نداشته و در امور معنوی نیز جریان دارد ، مثلاً عبادت کردن گاه از یک نیاز درونی در انسان نشأت گرفته و بر اثر جوششی درونی انسان به سمت عبادت سوق پیدا می کند ، وگاه بر اثر عاملی بیرونی مثل شنیدنِ یکِ سخن یا مطالعه ی یک کتاب و یا دعوت و راهنمایی یک دوست به انجام عبادت ، انگیزه ی عبادت کردن در انسان ایجاد می شود .
  • در هر صورت به یاد داشته باشیم دعوت کردن دیگران به عبادت ، دعوت به انجام عملی نیک است که دعوت کننده نیز در بهره ی معنوی که در این کار است با انجام دهنده ی عمل شریک خواهد بود وخداوند او را نیز مشمول لطف خود می گرداند ، زیرا انسانی را به عبادت و بندگی خداوند دعوت کرده است ، در این راستا کسی که برای نماز اذان می گوید ودیگران را به نماز یاد آوری می کند ویا کسی که برای نماز ، دیگران را از خواب بیدار می نماید یا کسی که دیگران را به خواندن نماز تشویق می کند همه در این امر خیر شریک خواهند بود .

 

دل کندن

  • معمولاً انسان وقتی به چیزی دل می بندد ، به سادگی نمی تواند از آن صرف نظر نموده و به اصطلاح دل بِکَنَد ، گرچه دل بستن ، نیاز به زمان دارد و نیز دل کَندَن هم زمان می خواهد ، وچقدر خوب است ، انسان به چیزی دل ببندد که سودی برای او داشته و زیانی هم نداشته باشد ، بلکه او را سعادتمند نماید .
  • انسان اگر به چیزهایِ خوب دل نبندد ، چیزهای بی فایده و زیان بار در دل او جای می گیرد ، چون انسان نمی تواند ظرف دل خود را خالی نگاه دارد و خواه ناخواه با چیزی پُر خواهد گشت ، پس چه بهتر که با چیز های مفید و سازنده آن را پر کند . !
  • امور معنوی از جمله چیزهایی است که دل بستن به آن ، برای دنیا و آخرت انسان مفید است ، ونقش مهمی در موفقیت های مادی و معنوی انسان ایفا می کند ، از این رو شایسته است انسان با کسب معرفت نسبت به جایگاه و اهمیتی که مسائل معنوی دارد آن را از جمله ی دل بستگی های خود قرار دهد.
  • یکی از این امور عبادت و راز ونیاز با خداوند است که اگر انسان بتواند معرفت خود را نسبت به آن بیفزاید و لذت مناجات با خداوند را در یابد دیگر نمی خواهد آن را با هیچ چیز عوض نموده و یا از آن چیزی را کم گذارد ، به همین جهت است که بندگان عارف چنان از نماز خواندن لذت می برند که حاضر نیستند ، نماز آنان تمام شود و پس از نماز نیز جایگاه عبادت را ترک نمی کنند وباز به دعا و ذکر خداوند ادامه می دهند .!

أنس گرفتن

  • انسان ها در طول زندگی خود به چیزهایی علاقه مند شده و نسبت به آنها أنس گرفته و به بخشی از نیاز درونی خود را با این أنس گرفتن ، پاسخ می دهند ، لذا نیاز به أنس گرفتن ، بخشی از نیاز های روانی ومعنوی انسان است ، وجود این نیاز است که انسان ، دوستی برای خود انتخاب نموده ویا همسری برای خود برمی گزیند .
  • أنس گرفتن با عادت کردن نیز در ارتباط است ، بطوری که می توان گفت ، انسان به چیزهایی که عادت نموده اگر علاقه مند باشد ، با آنها نیز أنس نیز می گیرد ، از سوی دیگر ، اگر هنوز انسان به چیزی أنس نگرفته باشد ، از او دوری می کند وارتباط برقرار کردن با آن برای او مشکل است ولی پس از اینکه به آن خو گرفت ، به راحتی با آن ارتباط برقرار می کند .
  • این موضوع اختصاصی به مسائل مادی ندارد و در امور معنوی نیز ، جریان دارد ، مثلاً دعا کردن و از خداوند در خواست نمودن ، کار سختی نیست ، ولی برای کسی که به این موضوع عادت نکرده ، شاید کار سختی به نظر آید که از آن اجتناب می کند ، ولی پس از اینکه مدتی از طریق دعا کردن با خداوند رابطه برقرار نمود ، به این موضوع خو گرفته وعلاقه مند می شود .
  • به همین صورت عبادت کردن (به ویژه نماز) برای کسی که آن را انجام نمی دهد ، کار سخت ودشواری به نظر می آید ، ولی پس از مدتی که عبادت را شروع کرد ونسبت به آن پایبند گردید و لذت سخن گفتن با خداوند را دریافت ، آن سختی ودشواری که تصوّر می کرد ، از بین می رود و نسبت به عبادت ، علاقه مند شده و با آن خو می گیرد ، بطوری که دیگر نمی تواند آن را ترک کند .

 

همسو با یکدیگر

  • در عبادتی چون نماز ، مسلمانان در هر سرزمینی که زندگی می کنند به یک جهت برای نماز ایستاده و این عبادت بزرگ را برپا می دارند ، این سو گیری گرچه در ابتدا به سوی مکان است ، امّا در مرحله ی بعد یاد آور توحید ویکتایی خداوند می باشد که از آن مکان یعنی مکه به همه ی عالم گسترش یافت .
  • اگر به فرض مسلمانان در هنگام نماز هر کدام به یک سمت می ایستادند ، در عمل نوعی پراکندگی و جدایی را از یکدیگر پدید می آورد ، و آن هدفی را که در یک سویی و وحدت ، مورد نظر است ، تحقق نمی یافت ، از این رو همانگونه که خداوند یکی است ، پیامبر خداوند نیز یکی است ، کتاب آسمانی هم یکی می باشد ، قبله ی آنان نیز یکی به شمار می آید تا در سایه ی آن ، در اندیشه و عمل نیز در مسیر توحید و یکی شدن حرکت نمایند .
  • از این رو درسی را که قبله ی واحد به مسلمانان می دهد درس همسویی با یکدیگر در عالی ترین هدف ، یعنی حرکت در مسیر توحید الهی است و لازمه ی آن پرهیز و فاصله گرفتن از هر چیزی می باشد که این وحدت را از آنان گرفته و فرصتی را برای دشمنان برای نفوذ در این صف واحد ایجاد می کند .
  • در کنار این وحدت جهانی میان تمام مسلمانان ، درس همدلی وهمراهی میان فرد فردِ مسلمانان ، نیز وجود دارد که آنان را چون برادران و خواهرانی می گرداند که در خوشی ها و ناخوشی ها در کنار یکدیگر بوده و به یاری یکدیگر می شتابند .

برپا داشتن

  • هنگامیکه واژه "برپا داشتن" در مورد اشیاء بکار برده می شود ، این معنا به ذهن تداعی می کند که آنها از حالت افقی و خوابیده به حالت ایستاده وعمودی در آورده شوند ، این مفهوم در باره موضوعات معنوی چون نماز هم چنین معنایی را به ذهن می آورد ، در این صورت هنگامیکه گفته می شود نماز را بر پا دارید  ، به این معنا است که از جای بر خیزید ، حرکت کنید و عبادت خداوند را بر پا دارید ، پس در مفهوم این واژه قیام و ایستادن که کنایه از برخاستن برای انجام کار است ، لحاظ شده است .
  • حال اگر به عموم افراد ، گفته شود نماز را بر پا دارید ، یک معنای جمعی و به تعبیری یک وظیفه ی اجتماعی نیز در باره عبادت خداوند در سطح جامعه نیز به ذهن خطور می کند ، که در اینصورت مسلمانان باید در جامعه کاری کنند که عبادت وبندگی خداوند بر پا گردد و گسترش یابد و ندای توحید و یکتایی خداوند نمود پیدا نموده و آشکار گردد که مصداق آن را در برپایی نماز جماعت می توان مشاهده نمود .
  • از این رو ، میان این تعبیر که نماز را برپا دارید و تعبیر دیگر که نماز را بخوانید ، این تفاوت است که در خواندن نماز به عملی اشاره شده که بخشی از آن توسط زبان انجام می شود (تلاوت قرآن واذکار نماز) ولی در تعبیر"برپا داشتن" به مجموعه ی یک عبادت با تمام جزئیات آن اشاره گردیده ؛ هر چند که "نماز خواندن" و "نماز را بر پا داشتن" در عمل یکی بیش نمی باشد .

 

پیشرفت

  • بسیاری از انسان ها خواهان پیشرفت در زندگی و کار وفعالیت خود هستند ، واین به خودی خود چیز بدی نیست ، و باعث می شود به مرور زمان ، انسان حرکتی به جلو داشته و از جا ماندن وعقب ماندن ، فاصله بگیرد ، ولی شاید بیشتر افراد خواهان این پیشرفت در جنبه های مادی باشند ، تا جنبه های معنوی ، وپیش خود فکر می کنند پیشرفت های مادی یک چیز نقد است و پیشرفت معنوی به درد دنیای ما نمی خورد .
  • در صورتی که نباید انسان را تنها از بُعد مادی دید ، وابعاد معنوی او را نادیده گرفت ، لذا هر چیزی در جای خود نیت ، یعنی به همان اندازه که ما نیازمند پیشرفت مادی هستیم ، نیازمند پیشرفت معنوی نیز می باشیم ، علاوه بر اینکه اهمیت پیشرفت معنوی بیش از پیشرفت مادی است ، زیرا معنویت با انسانیت و روح انسان سر و کار دارد و اهمیت روح برای انسان بیش از اهمیت جسم است ، زیرا روح فرمانده بدن است نه فرمانبر جسم .!
  • علاوه بر اینکه ما تنها پیشرفت معنوی را برای آخرت نمی خواهیم ، بلکه برای دنیایی که قرار است زمینه ساز زندگی ابدی ما شود ، نیز می خواهیم ، زیرا معنویات به فعالیت های مادی ما جهت می دهد و آنها را در مسیری درست قرار می دهد نه اینکه مادیات را نادیده بگیرد .
  • عبادت از جمله برنامه های معنوی است که لازم است ضمن توجّه به آن ، در صدد پیشرفت در آن باشیم ، مثلاً در مورد نماز اگر کسی آن را بجا نمی آورد ، تصمیم بگیرد ، آن را بجا آورد ، و اگر آن را ناقص می خواند ، تصمیم بگیرد آن را کامل بخواند ، اگر از احکام ومسائل آن آگاه نیست ، از آنها آگاه گردد ، اگر در حال عبادت کم توجّه است ، سعی کند توجّه خود را بیشتر نماید ، اگر آخر وقت نماز می خواند ، تلاش نماید در اول وقت نماز بخواند ، اگر آداب نماز را رعایت نمی کند ، سعی کند آنها را رعایت نماید و .

 

الگوی نماز

  • همانگونه که می دانیم عبادت راهی برای ارتباط با خداوند می باشد و از طریق عبادت انسان می تواند به قرب الهی نائل شود ، خداوند نیز برای اینکه بندگان از عبادت و بندگی غفلت نکنند ، از روی لطف خویش بخشی از عبادات را بر آنها واجب و لازم نمود ، تا از این راه انسان ها همواره به یاد خداوند بوده و او را فراموش نکنند .
  • از جمله ی مهمترین عبادات "نماز" است ، که در باره ی آن بسیار سفارش شده ، این سفارش ، هم در باره ی اصل بجا آوردن نماز است و هم در باره ی کمیت و کیفیت آن ، به این معنا که یک مقداری از نماز را واجب کرده اند و بیش از آن را مستحب إعلام نموده که با توجّه به توانایی و شرایطی که هر فرد دارد می تواند آن را بجا آورد ، از سوی دیگر به احکام و آداب نماز پرداخته و شرایط و جزئیات نمازی که صحیح و نیز مقبول است را بیان نموده اند .
  • از طرفی پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام ایشان با عمل و سیره ی خویش الگویی تمام عیار برای عبادت و راز ونیاز با خداوند را به مردم ارائه نموده تا آنان با پیروی از ایشان به بهترین وجهی به عبادت خداوند بپردازند ، در این راستا این بزرگواران هم در شکل عبادت ، هم در مقدار و کیفیت عبادت الگو یی برای تمام پیروان خویش می باشند .
  • مراجعه به کتاب هایی که در این زمینه به نگارش در آمده برای آگاهی از این موضوع راه گشا خواهد بود ، از باب نمونه ؛ علامه امینی رحمة الله علیه ، نقل می کنند که حضرت علی علیه السلام ، امام حسین و امام سجاد علیهما السلام در شبانه روز هزار رکعت نماز می خواندند  و در ادامه برای کسانی که این امر را بعید می دانند ، اسامی افراد بسیاری را نقل می کنند که در شبانه روز چند صد رکعت و برخی هزار رکعت نماز بجا می آورده اند و در آخر می فرمایند : در زمان ما نیز کسانی را می شناسم که در کمتر از هفت ساعت ، هزار رکعت نماز را بجا می آوردند . (1) 

--------------------------

1- الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 48


 

خاطرات نماز

  • خاطرات بخشی از تصورات ذهنی هر انسانی است که بر اثر اتفاقاتی که در گذشته انجام شده در ذهن انسان شکل گرفته و در حافظه ی او بایگانی شده و گاهی به ذهن انسان خطور می کند ، که اگر خاطره ی خوبی باشد احساس خوبی را و اگر خاطره ی بدی باشد احساس بدی را در ذهن انسان ایجاد خواهد کرد .
  • انسان بنا به دلایلی دوست دارد خاطرات گذشته خود را یاد آوری نموده و در گذشته های خود سیر کند ، و گاه دوست دارد خاطرات خود را برای دیگران نیز بازگو نماید ، بیان خاطرات به ویژه اگر خاطره ی خوب و آموزنده ای باشد ، جذابیت خاصی دارد که شنوندگان را  به شنیدن آن ترغیب می کند .
  • انسان می تواند با نوشتن یا بیان خاطرات آموزنده ، بر دیگران تاثیر خوب و سازنده ای را داشته باشد ، یکی از جنبه های این موضوع بیان خاطراتی است که هر کس از نماز داشته باشد ، این موضوع را انسان می تواند در جمع دوستان ، بستگان ، در کلاس برای دانش آموزان و یا دانشجویان  یا در جمع خانواده برای فرزندان خود بازگو نماید .
  • این خاطرات می تواند در مورد اولین نمازی باشد که خوانده است یا خاطره ای از نماز در یک مکان خاص ، یا نمازی که با همراهی یکی از بزرگان بجا آورده ، یا خاطره ای باشد که از دیدن نماز یکی از بندگان صالح و حالاتی باشد که از او در حال عبادت  مشاهده نموده است .

 

به سوی خوبی ها

  • اعمالی را که انسان انجام می دهد به یک اعتبار می توان به اعمالی که سبب ساز خوبی های دیگر است و به اعمالی که سبب آفرین بدی ها و زشتی ها  دیگر است تقسیم نمود ، مثلاً صداقت در زندگی ، انسان را به سوی اخلاص و وفا داری  راهنمایی نموده و دروغ گویی ممکن است پای انسان را به سوی ریا کاری وخیانت ونفاق باز نماید ، به تعبیر دیگر وقتی انسان در لبه ی پرتگاه حرکت کند امکان لغزش او و افتادن در قعر درّه وجود دارد  وکسیکه در مسیر مستقیم و هموار حرکت می کند ، امکان به سلامت رسیدن به مقصد برای او فراهم می باشد .
  • کسیکه با توجّه به خواست وفرمان الهی به عبادت او قیام نموده و با اینکار طوق بندگی را به گردن خویش آویخته است ، در حقیقت با عمل و زبانِ  قال وحال خویش اعلام نموده ، که می خواهد در مسیر خواست خداوند حرکت کند و این همان سوق یافتن به راهی است که مورد توجّه و خوشنودی الهی می باشد ،  لذا چنین فردی خود را آماده ساخته که به سمت رضای الهی گام بردارد و چنین گامی جز با رفتن به سوی اعمال صالح و نیکی ها امکان پذیر نمی باشد .  
  • از این رو در ضمن نماز ، نماز گزار از خداوند می خواهد که : "اهدنا الصراط المستقیم" (1) "خدایا ما را به راه راست هدایت فرما" این هدایت به راه راست ، چه هدایت  بر اثر کتاب خداوند باشد یا راه یافتن به حقیقت اسلام یا دین الهی ، یا مقصود پیامبرصلی الله علیه وآله وائمه علیهم السلام باشد (2) ، همه مسیر انسان را به سوی خوبی ها ونیکی هایی باز می کند که بر اثر هدایت دین و اولیاء خداوند برای انسان نمایان گردیده است .
  • در نقطه ی مقابل هنگامیکه انسان از عبادت و بندگی خداوند سرباز زند ، و زیر بار اطاعت از فرمان الهی نرود ، در حقیقت در لبه ی پرتگاهی حرکت می نماید که هر لحظه امکان لغزش و غلطیدن در آن برای او وجود خواهد داشت  ، زیرا اگر فرمان خداوند نادیده گرفته شود ، انسان بیشتر درجهت هوی وهوس وتمایلات مادی قرار می گیرد .

---------------------

1-حمد/6

2-التبیان فی تفسیر القرآن، ج‏1، ص: 42

فرهنگ نماز در پیام رسان سروش =@farhangnamaz110


صبر بر طاعت

  • صبر یکی از فضائل اخلاقی در انسان است که با داشتن آن ، انسان می تواند به فضیلت های دیگر اخلاقی و مقامات عالی مادی و معنوی نائل شود ، صبر از جمله صفات و ویژگی های اکتسابی است که انسان برای دست یابی به آن لازم است تلاش نموده و از آن بهره مند گردد ، صبر دارای مراتبی از کم تا زیاد است که هر فرد با توجّه به شرایطی که دارد ممکن است بخشی از آن را دارا  باشد ،  از این رو اگر در مرحله ی پایینی از آن باشد لازم است با تلاش به مرحله ی بالاتر آن صعود نموده  و از مزایای مادی ومعنوی آن بهره مند گردد .
  • یکی از اقسام صبر را صبر در مسیر اطاعت خداوند بر شمرده اند ، که بر اساس آن فردی که می خواهد از فرامین الهی پیروی کند ، سختی ها و دشواری هایی را که در این مسیر پیش می آید  تحمّل نموده و این سختی ها باعث نمی شود از اطاعت خداوند شانه خالی نماید و آن را رها کند ، زیرا هر فرد با شرایطی که دارد انجام دستورات خداوند از نظر سختی وآسانی برای او یکسان نیست ، چه بسا انجام تکلیفی برای او آسان باشد و انجام تکلیفی دیگر برای او کمی دشوار باشد ، به عنوان مثال : ممکن است خواندن نماز ظهر برای فردی آسان تر از خواندن نماز صبح باشد ، زیرا در نماز صبح باید از خواب شیرین بلند شود و این برخاستن از خواب برای او دشوار است  ، یا ممکن است برای فردی روزه گرفتن ماه مبارک رمضان در فصل تابستان دشوارتر از نماز خواندن باشد امّا او به خاطر اطاعت از دستور الهی سختی آن را به جان می خرد .
  • البته باید توجّه داشت ؛ با تحمّل سختی در مسیر اطاعت خداوند ، انسان در جهت خود سازی نیزگام برداشته است ، زیرا وقتی انسان برای اطاعت وکسب رضای الهی پا بر روی خواسته ی خود می گذارد ، از نظر معنوی رشد نموده و به مراحل بالایی از قرب الهی دست می یابد و به مرور زمان این سختی ها برای او آسان شده و مانند روز اول انجام عمل برای او دشوار نخواهد بود ، لذا کسانی که تازه به جرگه ی عبادت کنندگان و اطاعت کنندگان پیوسته اند نباید از دشواری وسختی که در آغاز راه است نگران باشند زیرا بر اثر مداومت براعمال ، اینکار برای آنان عادی شده و احساس سختی آن کاهش پیدا خواهد نمود .

ستون دین

معمولاً وقتی از واژه "ستون" استفاده می شود ، جنبه ی مادی آن به نظر می آید که پایه ای است که سقف واجزاء ساختمانی را بر آن بنا می کنند و تا این ستون نباشد ، امکان ایجاد سقف و ساختمان امکان پذیر نخواهد بود ، بنا براین ستون عضو مهمی در ایجاد وبرپایی بنا می باشد وبدون آن هیچ ساختمانی شکل نمی گیرد .

از سوی دیگر کاربرد این واژه (ستون) اختصاصی به بنای مادی ندارد وشامل بنای معنوی نیز می گردد  ، بنای معنوی به چارچوبی گفته می شود که بر اساس اعتقادات و باور های انسان ، تحقق می یابد و ترکیبی ساخته شده از ایمان و عمل است به تعبیر دیگر بنای معنوی همان دینی است که انسان با ایمان خود آن را پذیرفته واعمالی دارد که نشان از پایبندی انسان به آن دین می باشد .

اینکه پیامبرصلی الله علیه وآله نماز را ستون دین (1) دانسته اند ازآنجا ناشی می شود که انسان مؤمن بر اساس ایمان خود ، دینی را پذیرفته که این دین شامل اعمالی است که انجام آنها نشان از پایبندی انسان به آن دین می کند ، که اگر آن اعمال را انجام ندهد وآن را رها کند حاکی از عدم پایبندی او می باشد و نماز چنین نقشی را ایفا می کند .

از اینجا می توان استفاده نمود ، داشتن دین به صرف گفتن وادّعا ، شکل نمی گیرد و تنها در دایره ی زبان وگفتار متوقف نمی شود ، و زمانی این گفتن با واقعیت تطبیق می کند که انسان اعمالی را انجام دهد که مدّعای او را ثابت کند ، البته این ثابت کردن در مرحله ی نخست به سود انسان خواهد بود ، زیرا او در عمل از دستورات الهی پیروی نموده و از این طریق ، اطاعت خود را از فرمان خداوند به ظهور رسانده است .

-----------------------

1-جامع الاخبار ج1 ص 73


اهمیت

  • هر فردی به اعتبار علاقه و سلیقه ای که دارد ، چیزی برای او ارزشمند و با اهمیت است ، مثلاً برای بعضی کارشان اهمیت دارد و برای برخی اموال و دارایی آنان و برای برخی اعضای خانواده ی او  دارای اهمیت می باشد ، تا اینجا ، موضوع مورد نظر ، یک امر فردی و خصوصی است و اراده و خواست افراد در آن دخیل می باشد ، ولی همواره اموری می باشند که از دایره ی خواست فردی خارج بوده  و فرد چاره ای جز ، همراهی و تبعیت از خواست اجتماعی ندارد .
  • قوانین عمومی از جمله ی اموری می باشند که از محدوده ی خواست افراد بیرون است و تابع مصلحت جمعی می باشد ، هر چند به مصلحت فرد یا گروهی نباشد ، مثلاً قوانین آموزشی ایجاب می کند ، افرادی که می خواهند به تحصیل بپردازند و مراتبی علمی را طی نمایند ، دروس خاصی را آموزش دیده  و آنها را فرا گیرند ، هر چند گروهی از افراد به آن دروس علاقه نداشته و احساس نیاز به فرا گرفتن آن نکنند ، ولی فرا گرفتن آنها به عنوان پیش نیاز ، لازم وضروری است ، که در اینجا مصلحت کلی در نظر گرفته شده ، نه علاقه ی فردی . !
  • در قوانین الهی که در جایگاه بالاتری قرار گرفته ، به مصلحت عمومی  قوانین و تکالیف توجّه می شود ، نه به تمایلات شخصی مردم ، زیرا امکان دارد برخی از افراد به جهت نا آگاهی ، از ضرورتِ تکلیفی ، بی خبر بوده و به همه ی ابعاد آن توجّه کافی نداشته ودر عین حال آن وظیفه و تکلیف برای آنها ضروری و مهم باشد هر چند آنان چنین دیدگاهی نداشته باشند ، در موضوع عبادات نیز می توان این مسئله را مشاهده نمود ، زیرا هدف از وجوب عبادت ، مصلحت عمومی بشر ، می باشد ، نه تمایلات شخصی افراد ، لذا انجام عبادت ر ا به عنوان یک تکلیف ، واجب نموده و ترک آن را  ، جایز ندانسته اند .
  •  در عبادتی همانند نماز ، به مصلحتی که در سعادت انسان دارد توجّه شده ، لذا انجام آن را بر همگان واجب نموده اند ،  از این رو این عبادت وظیفه و تکلیفی برای همه می باشد ، هر چند علاقه و انگیزه افراد به این امر یکسان نبوده و از این جهت تفاوتی زیادی بین افراد وجود دارد ، لذا اگر کسی علاقه و انگیزه کافی به برپاداشتن آن ندارد ، این مشکلی است که باید در برطرف کردن آن تلاش نمود .

 

در میان جمع

  • بسیاری از کارها را انسان می تواند به صورت فردی و در تنهایی خود انجام دهد ، و نیز می تواند آنها را در میان جمع و در حضور دیگران به انجام رساند ، هر کدام از این دو صورت ، ویژگی های خود و تأثیر جداگانه ای را دارد ؛ مثلاً برخی مطالعه کردن در تنهایی را می پسندند و برخی به مطالعه کردن در کتابخانه و در میان مطالعه کنندگان علاقه نشان می دهند ، یا گروهی به ورزش به صورت فردی پرداخته و گروهی به ورزش کردن در میان جمع تمایل دارند  ، و هر گروه دلایل مخصوص به خود را در روشی که انتخاب نموده دارد .
  • معمولاً وقتی انسان کاری را به صورت فردی انجام می دهد ، تمرکز بیشتری بر کار خود دارد ، تا اینکه بخواهد آن کار را در جمع به انجام رساند ، و  از طرف دیگر عملی را در جمع انجام دادن تأثیر انگیزشی بیشتری را بر رفتار برجای می گذارد و علاوه ، انسان در جمع متوجّه اشتباهات خود در کار شده و نیز از تجربه ی دیگران می تواند چیزهای بیشتری را بیاموزد و مهارتِ سازگاری با دیگران و همکاری با سایرین در کار را فرا می گیرد و زمینه ی ارتباط با دیگران و همدلی با آنان برای او فراهم می شود .
  • این موضوع در بحث عبادت  نیز به چشم می خورد ، مثلاً در عبادتی مانند نماز ، وقتی انسان آن را به صورت جمعی بر پا می دارد ، هم باعث می شود از طریق ِمشاهده ی دیگران ، با جزئیاتِ عبادت و آداب وشرایطی که دارد ، آشنا گردد و اگر اشتباهی در این جهت دارد ، برطرف گردد  و هم موجب ارتباط بیشتر او با اهل عبادت فراهم گردیده و تأثیرات معنوی واخلاقی خوبی را از آنان بپذیرد ، واگر نیازی را در آنان مشاهده نمود در صدد برطرف کردن آن باشد .
  • عبادتی که به صورت جمعی به انجام می رسد ضمن بهره مندی آن از ثواب و پاداش معنویی که دارد ، جنبه ی تشویقی آن نیز زیاد است ، زیرا با مشاهده ی  کمیت و کیفیتِ عبادت اهل ایمان ، انسان می تواند در عمل به آنان اقتدا نموده و از آنان در انجام عبادت خالصانه ، الهام بگیرد، به خصوص برای نسل جوان که در دورانی بسر می برند که شخصیت آنان در حال شکل گرفتن است ، شرکت در عبادتی که در جمع صورت می پذیرد ، در این جهت راهگشا خواهد بود .

دائم و پیوسته

  • دوام و پیوستگی دو ویژگی است که برای به ثمر نشستن در هر کاری باید مورد توجه قرار گیرد  ، بسیاری از کارها اگر به صورت پیوسته ودائم دنبال نشود ، به نتیجه مطلوب نخواهد رسید ، به عنوان مثال برای به ثمر رسیدن محصولات کشاورزی لازم است در تمام مراحل کاشت و برداشت ، آب ، نور و آنچه برای دست یابی به محصول نیاز است به گیاه برسد ، تا در فصل برداشت ، بتوان محصول خوب و با کیفیتی را بدست آورد .
  • انسان نیز برای ادامه ی زندگی خود لازم است بطور دائم و پیوسته از مواد غذایی مناسب بهره گیرد تا بتواند به حیات خود ادامه دهد ، این موضوع اختصاصی به حیات مادی انسان ندارد و در حیات معنوی نیز لازم است غذایی مناسبِ روح انسان به او برسد تا روح او از لحاظ معنوی زنده و با طراوت باقی بماند ، از این جهت تفاوتی بین جسم وروح نمی باشد و هر دو به غذا و انرژی مناسب نیازمند هستند ، گر چه در جسم انسان این نیاز ، قابل حس و قابل لمس می باشد و این نیاز در روح ، برای بسیاری از افراد قابل درک نیست  .
  • از این رو ، ممکن است کسی از لحاظ معنوی مرده ولی از لحاظ مادی زنده باشد ، وخود به این امر توجّهی نداشته و اصلاً اهمیتی ندهد ، زیرا از لحاظ فرهنگی و اعتقادی ، آگاهی لازم را نداشته باشد و از نیاز های معنوی خود ، در بی خبری به سر می برد ، در این راستا ، عبادت به عنوان غذای روح انسان و تداوم حیات معنوی او مطرح می شود ، زیرا عبادت یاد خداوند را در وجود انسان زنده نگاه می دارد ، امام علی علیه السلام می فرمایند : "یاد خداوند مایه ی حیات دل ها می باشد" (1)
  • قرآن کریم نیز صفتِ دوام و پیوستگی را برای نماز گزاران ذکر می کند و می فرماید :"آنان در نماز خویش دائم و پیوسته هستند" (2) زیرا با دوام و پیوستگی در این امر است که انسان دائماً به یاد معبود خود خواهد بود و اگر این دوام نباشد ، انسان به خاطر مسائل مادیِ زندگی و کدورت های حاصل از آن ، روح معنوی در او ضعیف خواهد گردید .

---------------------------

1-فی الذکر حیاة القلوب (غررالحکم ص 189)

2- الَّذینَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ دائِمُون‏ (معارج/23)


 

آخرین نماز

  • یکی از چیز هایی که ارزش عبادت به ویژه نماز را از لحاظ معنوی افزایش می دهد ، توجّه و حضور قلب در حال عبادت است ، این حالتِ توجّه ، توفیقی است که کمتر نصیب کسی می شود و شاید غالب مواردی که انسان به عبادت می پردازد ، ذهنِ او متوجّه امور روزمره ی خود باشد ، هر چند جسم او مشغول عبادت است ، از این رو برای بهره برداری بیشتر از برکات نماز ، شایسته است انسان ضمن تلاش برای کسب این توجّه ، از خداوند نیز یاری طلبد (درخواست توفیق)
  • برای کسب حالت توجّه و تمرکز در عبادت ، گاه توصیه شده است ، که نماز را بگونه ای برپا داریم که گویا آخرین نماز انسان است (1) و  پس از آن حیات او پایان می پذیرد ، زیرا اگر به راستی ، انسان در چنین شرایطی قرار گیرد  و بداند تا لحظاتی دیگر جان به جان آفرین تسلیم خواهد کرد و به لقاء الله نائل می گردد ، حال عبادت او با زمان عادی که چنین  علمی را ندارد ، متفاوت می باشد . گرچه تصوّر اینکه هر زمان ، به نماز می ایستیم ، فکر کنیم این آخرین نماز ما می باشد ، نیازمند توفیق الهی است و به سادگی امکان پذیر نمی باشد .
  • آنچه باعث می شود با این فکر که نماز ما آخرین نماز است ، حالت توجّه بیشتری پیدا کنیم ، این است که با تصّور آخرین عبادت ، ذهن ما از تمام مسائلی که در دنیا ، یک عمر ، ما را به خود مشغول نموده است ، بریده شده و حالت انقطاعی برای ما پیدا می شود یعنی از هر چیزی غیر از خداوند گسسته شده و فاصله می گیریم و تمام توجّه ما به سوی خداوند و عالم آخرت که قرار است به آنجا منتقل شویم منصرف خواهد شد .
  • در جریان کربلا نیز می بینیم امام حسین علیه السلام از طریق برادرشان حضرت ابوالفضل علیه السلام ، یک شب دیگر از دشمن مهلت بگیرند ، تا شب عاشورا ، که آخرین شب است به عبادت بپردازند ، از این رو به برادرشان فرمودند : "به نزد آنان باز گرد و امشب آنها را از جنگ با ما باز دار ، تا امشب برای پروردگارمان نماز بخوانیم ، دعا نموده و از او آمرزش طلبیم؛ زیرا خداوند می داند که من نماز خواندن  و تلاوت کتابش و دعای فراوان و استغفار را دوست دارم " (2)

---------------------------

1- إثبات الهداة    ج‏1    250 (صلِّ صلاةَ مُودِّع )   

2- بحار الأنوار، ج‏44، ص:392


برپاداشتن نماز

  • در زیارت امام حسین علیه السلام این عبارت را می خوانیم : شهادت می دهم که شما نماز را بر پا داشتی ، و زکات را پرداختی ، و امر به معروف و نهی از منکر نمودی » (1) همانگونه که ملاحظه می شود در متن زیارتی که برای امام حسین علیه السلام وارد شده است ، زائر ایشان گواهی می دهد که امامی که به زیارتش نائل شده  امامی است که پیش از هر کاری ، امر خدا را اطاعت نموده  و اگر جان خویش را هم در طبق اخلاص نهاده و در راه خداوند به شهادت رسیده است برای برپا نمودن نماز وسایر واجبات الهی بوده است ، واینکه "نماز" را پیش از زکات و امربه معروف ونهی از منکر ذکر نموده است بخاطر اهمیت وجایگاه نماز می باشد .
  • از این رو می بینیم ، امام حسین علیه السلام در ظهر عاشورا در گرماگرم نبرد با دشمن ، نماز را به جماعت بر پا نمود (2) و این نشان دهنده ی اهمیت اقامه ی  نماز ، حتی در چنین شرایطی است ، وقتی پیرو مکتب اهل بیت علیهم السلام از راه دور ونزدیک امام خویش را زیارت می کند و با چنین جملاتی روبرو می شود ، به اهمیت بر پا داشتن نماز وسایر تکالیف الهی توجّه نموده و تلاش می کند از امام خویش که در این مسیر به شهادت رسیده پیروی کند و در زندگی نماز وعبادت خداوند را چیز کمی به حساب نیاورد ، زیرا می داند امام خویش ، برای همین موضوع جان خویش را در طبق اخلاص نهاد تا واجبات الهی در جامعه مورد عمل قرار گیرد .

---------------------------

1-بحار الانوار،ج‏98،ص:330

2-تاریخ الأمم و الملوک ،ج‏5،ص:439


 

عمل ِماندگار

  • انسان هر سخن وعمل و رفتاری را که در این جهان انجام دهد ، برای او ثبت می شود و ماندگار خواهد شد ، هر چند ، خود فراموش کند که چه عملی را انجام داده  ، و چه سخنی را بر زبان جاری نموده ، در چه زمانی گفته و برای چه گفته است  ، و روزی با عملِ خویش روبرو خواهد شد و نتیجه ی آن را خواهد دید ، اگر عمل خوبی بوده ، نتیجه ی خوبی خواهد دید و اگر عمل بدی بوده ، نتیجه ی نا خوشایندی را خواهد دید .
  • عبادتی را که انسان انجام می دهد از جمله ی مسئولیت های الهی است که بر عهده ی انسان نهاده شده و روزی در باره ی آن ، از انسان سؤال می شود ، آن چیزی که در پذیرشِ عبادت و قبولی آن نقش بسزایی دارد انجام خالصانه ی آن است ، و هر چه خلوصِ عبادت بیشتر باشد ، میزانِ پذیرشِ آن در پیشگاه الهی بیشتر نیز خواهد شد ، و فاصله ی عباداتی که انسان ها انجام می دهند ، گاه به اندازه ی زمین تا آسمان است ، مثلاً عبادتی که امیرمؤمنان علی علیه السلام انجام می دهد با افرادی عادی ، چنین فاصله ای دارد .
  • امیرمؤمنان علی علیه السلام چنان خداوند را عبادت می نمود که حتّی فرزندان معصوم ایشان ، عبادات خویش را در برابر عبادت امیر مؤمنان ناچیز به حساب می آوردند با اینکه آنها نیز در مرحله بالایی از عبادت و بندگی خداوند بودند ، یکی از عبادت های ماندگار امیرمؤمنان علیه السلام ، نمازی است که ایشان در حال رکوع انگشتر خویش را به نیازمندی می بخشد ، و با نماز ، فضیلت دیگری را  به منصه ی ظهور میرساند ، بگونه ای که خداوند از این عملِ خالصانه در قرآن یاد می کند .  

غذای روح

  • انسان برای زنده ماندن وادامه ی حیات نیازمند غذا می باشد ، و اگر مدتی غذا به انسان نرسد ، انسان جان خود را از دست داده و یا حداقل دچار بیماری خواهد شد ، از این رو ما برای ادامه ی زندگی نیازمند مواد غذایی هستیم آنهم مواد غذایی پاک و سالم ، و این نیاز بطور معمول چند بار در روز می باشد ، از سوی دیگر این تصوّر که فقط غذا مخصوص جسم انسان است ، تصّور نا درستی است ، زیرا روح انسان نیز به غذایی مناسب خود نیازمند می باشد .
  • همانگونه که برای جسم انسان مرگ یا بیماری وجود دارد ، برای روح نیز بیماری ومرگ قابل تصوّر است ، مقصود از بیماری روح آلوده شدن آن به گناهانی است که صفا و ت را از آن می گیرد و آن را دچار کدورت می کند و مقصود از مرگ روح  ، از دست دادن آثار مثبت اخلاقی و معنوی و ابتلاء به گناهان در حدّی که امیدی به گرایش به ایمان و انجام خوبی ها در او نباشد ، همچون بیماری که جسم او بیمار است و امیدی به زنده بودن او نمی باشد .
  • از طرفی برای کسی که بدن او ضعیف شده و غذایی مناسبی به او نرسیده ، لازم است کمبود او جبران گردد تا به حال طبیعی برگردد ، برای کسی که روح او بیمار است وچه بسا خود نیز از بیماری روحش آگاه نباشد نیاز به غذای معنوی است ، تا کمبود روحی ومعنوی او جبران شود ، در این راستا ، انجام اعمال نیک و رعایت اصول اخلاقی و در کنار آن پایبندی به انجام عبادات ، موجب می شود کمبود معنویت در این افراد جبران شود و از حالت بیماری به سلامت معنوی و از حالت مرگ روحی به زندگی معنوی باز گردند ، و در این میان بر پا داشتن نماز تاثیر بسزایی در حیات معنوی انسان خواهد داشت .

 

جهت گیری الهی

  • وقتی ایمان انسان افزایش پیدا نماید ، به مرحله ای می رسد که همه چیز را الهی می بیند و منشأ هر خیری را که به او می رسد خدا می داند ، انسان مؤمن می داند اگر نعمتی به او می رسد ، خداوند زمینه آن را فراهم نموده واگر بدی وسختی ومصیبتی به او رسد ، می داند اعمال انسان موجبِ چنین سختی و ناراحتی گردیده است ، لذا انسان مؤمن در روبرو شدن با نعمت های به سپاسگزاری می پردازد ، و در هنگام بلاها وسختی ها ، به بررسی اعمالی می پردازد که چنین نتیجه ی نا خوشایندی را پدید آورده و اگر کوتاهی نموده در پیشگاه خداوند از آنها آمرزش و بخشش را طلب می کند .
  • امام علی علیه السلام انسان مؤمن را کسی می داند که دوستی و دشمنی او وگرفتن و رها کردن او برای خداست (1) لذا فرد مؤمن برای خواسته ی دل خود کاری را انجام نمی دهد ، و انگیزه او برای هر کاری خواست خداوند است واگر دلبخواه او با خواست ورضای الهی منطبق بود آن را دنبال می کند و اگر با خواست خداوند همسو نبود آن را رها می کند ، اگر کسی را دوست می دارد تلاش می کند این دوستی بخاطر خداوند باشد واگر از کسی بغضی به دل می گیرد به خاطر هوای نفسش نیست بلکه آن را با خواست خداوند می سنجد واگر برای خدا نبود از آن صرف نظر می کند .
  • فرد مؤمن اگر به سوی قبله نماز می خواند ، قبله ، پیام توحید و اخلاص را برای او به ارمغان می آورد ، و در حقیقت جهت گیری و سوگیری توحیدی را به او در تمام رفتارها وحرکات زندگی یاد آوری می نماید ، و به او می آموزد که انگیزه واحساسات وگرایش های خود را نیز با چنین جهتی دنبال کند ، لذا مؤمن دوستیش نیز الهی و دشمنیش نیز بر اساس معیار الهی خواهد بود نه بر اساس هوای نفس و خواسته ی دلش ، از این رو اگر چیزی برای خدا نبود از آن دست بر می دارد واگر برای خدا و رضای او بود به سمت او حرکت می کند .

--------------------

1- المؤمن من کان حبه لله و بغضه لله و أخذه لله و ترکه لله (غررالحکم ص 89)

فرهنگ نماز در پیام رسان سروش =@farhangnmaz110


 

به سوی خوبی ها

  • اعمالی را که انسان انجام می دهد به یک اعتبار می توان به اعمالی که سبب ساز خوبی های دیگر است و به اعمالی که موجب بدی ها و زشتی ها  دیگر است تقسیم نمود ، مثلاً صداقت در زندگی ، انسان را به سوی اخلاص و وفا داری  راهنمایی نموده و دروغ گویی ممکن است پای انسان را به سوی ریا کاری وخیانت ونفاق باز نماید ، به تعبیر دیگر وقتی انسان در لبه ی پرتگاه حرکت کند امکان لغزش او و افتادن در قعر درّه وجود دارد  وکسیکه در مسیر مستقیم و هموار حرکت می کند ، امکان به سلامت رسیدن به مقصد برای او فراهم می باشد .
  • کسیکه با توجّه به خواست وفرمان الهی به عبادت او قیام نموده و با اینکار طوق بندگی را به گردن خویش آویخته است ، در حقیقت با عمل و زبانِقال وحال خویش اعلام نموده ، که می خواهد در مسیر خواست خداوند حرکت کند و این همان سوق یافتن به راهی است که مورد توجّه و خوشنودی الهی می باشد ،  لذا چنین فردی خود را آماده ساخته که به سمت رضای الهی گام بردارد و چنین گامی جز با رفتن به سوی اعمال صالح و نیکی ها امکان پذیر نمی باشد .  
  • از این رو در ضمن نماز ، نماز گزار از خداوند می خواهد که : "اهدنا الصراط المستقیم" (1) "خدایا ما را به راه راست هدایت فرما" این هدایت به راه راست ، چه هدایت  بر اثر کتاب خداوند باشد یا راه یافتن به حقیقت اسلام یا دین الهی ، یا مقصود پیامبرصلی الله علیه وآله وائمه علیهم السلام باشد (2) ، همه مسیر انسان را به سوی خوبی ها ونیکی هایی باز می کند که بر اثر هدایت دین و اولیاء خداوند برای انسان نمایان گردیده است .
  • در نقطه ی مقابل هنگامیکه انسان از عبادت و بندگی خداوند سرباز زند ، و زیر بار اطاعت از فرمان الهی نرود ، در حقیقت در لبه ی پرتگاهی حرکت می نماید که هر لحظه امکان لغزش و غلطیدن در آن برای او وجود خواهد داشت  ، زیرا اگر فرمان خداوند نادیده گرفته شود ، انسان بیشتر درجهت هوی وهوس وتمایلات مادی قرار می گیرد .

---------------------

1-حمد/6

2-التبیان فی تفسیر القرآن، ج‏1، ص: 42

فرهنگ نماز در پیام رسان سروش =@farhangnamaz110


صعود به قلّه

  • کسیکه به ورزش کوهنوردی می پردازد هدفش رسیدن به مکانی مرتفع است که بالاتر از آنجا ، جایی نیست و برای رسیدن به آنجا هم نیازمند همّت است و هم محتاج  به تلاش و کوشش ، به تعبیر دیگر اگر انسان در رفتن به کوه ، دور نمایی را برای خود در نظر نگیرد و فقط راه برود ، شاید از رسیدن به بالای کوه باز بماند و اگر دور نمایی را در نظر داشته باشد و برای رسیدن به آن تلاش نکند ، باز هم از دست یابی به بلندای کوه باز می ماند .
  • این صعود به قلّه ، تنها مخصوصِ کوه نمی باشد ، بلکه در تمام مسائل مادی و معنوی جریان دارد ، و مقصود از این صعود ، بالا رفتن و موفقیت و دست یابی به قله های پیشرفت است ، از این رو می بینیم که در مسائل معنوی نیز به ما توصیه نموده اند که فردای ما بهتر از دیروز ما باشد و از لحاظ معنوی یک قدم به جلو رفته و پیشرفت نماییم ، لذا امام صادق علیه السلام می فرمایند : کسیکه دو روزش با هم یکسان باشد ، از رحمت خداوند به دور است (1)
  • در امری چون عبادت نیز شایسته است انسان به دنبال پیشرفت باشد و تلاش نماید روز به روز راه کمال را در این جهت بپیماید ، نه اینکه راضی به ماندن در همان حدّی باشد که قرار دارد و خواهان بالا رفتن نباشد و فقط در جای خود باقی بماند ، به ویژه اینکه ،کمالاتِ معنوی حدِّ و اندازه ای ندارد و انسان هر چه پیش رود باز هم راه ، برای پیشرفتِ بیشتر وجود دارد و از درک و فهم بشر خارج است .
  • اینکه عبادتی چون نماز را وسیله ی عروج و بالارفتن مؤمن معرفی کرده اند (2) برای این است که نماز باعث قُرب و نزدیکی بنده به خداوند می شود ، لذا در نماز این قابلیت وجود دارد  که انسان را بالا ببرد ، ولی اگر فردی علاقه و انگیزه ای برای رشد معنوی نداشته باشد ، از نمازش بهره ای را که باید ببرد ، نخواهد برد و تنها در حدّ رفعِ تکلیف وانجام وظیفه است که برپا می گردد .

--------------------------

1-(من استوی یوماه فهو مغبون ) معانی الاخبار ص342

2-بحارالأنوار ج : 79 ص : 303

فرهنگ نماز در پیام رسان سروش =@farhangnmaz110


 

جهت گیری الهی

  • وقتی ایمان انسان افزایش پیدا نماید ، به مرحله ای می رسد که همه چیز را الهی می بیند و منشأ هر خیری را که به او می رسد خدا می داند ، انسان مؤمن می داند اگر نعمتی به او می رسد ، خداوند زمینه آن را فراهم نموده واگر بدی و سختی ومصیبتی به او رسد ، می داند اعمال انسان موجبِ چنین سختی و ناراحتی گردیده است ، لذا انسان مؤمن در روبرو شدن با نعمت های الهی به سپاسگزاری می پردازد ، و در هنگام بلاها وسختی ها ، به بررسی اعمالی می پردازد که چنین نتیجه ی نا خوشایندی را پدید آورده و اگر کوتاهی نموده در پیشگاه خداوند از آنها آمرزش و بخشش را طلب می کند .
  • امام علی علیه السلام انسان مؤمن را کسی می داند که اگر چیزی را دوست می دارد و یا چیزی را دشمن میدارد و اگر چیزی را اخذ می کند و یا چیزی را رها می سازد برای خداست (1) لذا فرد مؤمن برای خواسته ی دل خود کاری را انجام نمی دهد ، و انگیزه او برای هر کاری خواست خداوند است واگر دلبخواه او با خواست و رضای الهی منطبق بود آن را دنبال می کند و اگر با خواست خداوند همسو نبود آن را رها می کند ، اگر کسی را دوست می دارد تلاش می کند این دوستی بخاطر خداوند باشد واگر از کسی بغضی به دل می گیرد به خاطر هوای نفسش نیست بلکه آن را با خواست خداوند می سنجد واگر برای خدا نبود از آن صرف نظر می کند .
  • فرد مؤمن اگر به سوی قبله نماز می خواند ، قبله ، پیام توحید و اخلاص را برای او به ارمغان می آورد ، و در حقیقت جهت گیری و سوگیری توحیدی را به او در تمام رفتارها وحرکات زندگی یاد آوری می نماید ، و به او می آموزد که انگیزه واحساسات وگرایش های خود را نیز با چنین جهتی دنبال کند ، لذا مؤمن دوستیش نیز الهی و دشمنیش نیز بر اساس معیار الهی خواهد بود نه بر اساس هوای نفس و خواسته ی دلش ، از این رو اگر چیزی برای خدا نبود از آن دست بر می دارد واگر برای خدا و رضای او بود به سمت او حرکت می کند .

--------------------

1- المؤمن من کان حبه لله و بغضه لله و أخذه لله و ترکه لله (غررالحکم ص 89)

فرهنگ نماز در پیام رسان سروش =@farhangnmaz110


 

جهت گیری الهی

  • وقتی ایمان انسان افزایش پیدا نماید ، به مرحله ای می رسد که همه چیز را الهی می بیند و منشأ هر خیری را که به او می رسد خدا می داند ، انسان مؤمن می داند اگر نعمتی به او می رسد ، خداوند زمینه آن را فراهم نموده واگر بدی و سختی ومصیبتی به او رسد ، می داند اعمال انسان موجبِ چنین سختی و ناراحتی گردیده است ، لذا انسان مؤمن در روبرو شدن با نعمت های الهی به سپاسگزاری می پردازد ، و در هنگام بلاها وسختی ها ، به بررسی اعمالی می پردازد که چنین نتیجه ی نا خوشایندی را پدید آورده و اگر کوتاهی نموده در پیشگاه خداوند از آنها آمرزش و بخشش را طلب می کند .
  • امام علی علیه السلام انسان مؤمن را کسی می داند که اگر چیزی را دوست می دارد و یا چیزی را دشمن میدارد و اگر چیزی را اخذ می کند و یا چیزی را رها می سازد برای خداست (1) لذا فرد مؤمن برای خواسته ی دل خود کاری را انجام نمی دهد ، و انگیزه او برای هر کاری خواست خداوند است واگر دلبخواه او با خواست و رضای الهی منطبق بود آن را دنبال می کند و اگر با خواست خداوند همسو نبود آن را رها می کند ، اگر کسی را دوست می دارد تلاش می کند این دوستی بخاطر خداوند باشد واگر از کسی بغضی به دل می گیرد به خاطر هوای نفسش نیست بلکه آن را با خواست خداوند می سنجد واگر برای خدا نبود از آن صرف نظر می کند .
  • فرد مؤمن اگر به سوی قبله نماز می خواند ، قبله ، پیام توحید و اخلاص را برای او به ارمغان می آورد ، و در حقیقت ایستادن در مقابل قبله  جهت گیریِ توحیدی  را به او در تمام رفتارها وحرکات زندگی یاد آوری می نماید ، و به او می آموزد که انگیزه واحساسات وگرایش های خود را نیز با چنین جهتی(الهی) دنبال کند ، لذا مؤمن دوستیش نیز الهی و دشمنیش نیز بر اساس معیار الهی خواهد بود نه بر اساس هوای نفس و خواسته ی دلش ، از این رو اگر چیزی برای خدا نبود از آن دست بر می دارد واگر برای خدا و رضای او بود به سمت او حرکت می کند .

--------------------

1- المؤمن من کان حبه لله و بغضه لله و أخذه لله و ترکه لله (غررالحکم ص 89)

فرهنگ نماز در پیام رسان سروش =@farhangnmaz110


 

با هم

  • عبادتی چون نماز را می شود به دو صورت فردی  و اجتماعی بجا آورد ، انجام عبادت به صورت فردی بستگی به شرایط شخصی افراد دارد ، ولی آنچه به آن توصیه شده  است ، برپا داشتن نماز به صورت جمعی می باشد ، که دارای آثار و برکات فراوانی هم برای فرد وهم برای جامعه می باشد . از جنبه ی فردی آن ، ضمن اینکه افراد به ادای تکلیف و وظیفه می پردازند ، روح معنویت را در نمازگزار زنده  نگاه داشته و ارتباط او را با خداوند استمرار می بخشد .
  • از جنبه ی اجتماعی ؛  نماز جماعت ، ضمن اینکه ثواب و بهره ی معنوی عبادت را می افزاید ، زمینه ارتباط افراد مؤمن با یکدیگر را فراهم می کند ، به ویژه در عصر و زمان کنونی که به دلیل گسترش رسانه ها و پیام رسان ها ، افراد از حضور فیزیکی در کنار هم کم بهره شده و به علت گسترش شهرها و آپارتمان ها ، وتغییر سبک زندگی ، گاه افراد از حال همسایگان خویش بی خبر هستند ، نماز جماعت توفیقی را فراهم می کند که افرادی که در یک محله زندگی و یا در یک محیط کار می کنند ، به برکت نماز در کنار یکدیگر حضور پیدا نموده واز حال یکدیگر با خبر شوند .
  • نماز جماعت به ویژه اگر در مسجد برگزار شود ، ضمن اینکه از بهره ی معنوی بیشتری برخوردار است ، زمینه ای را فراهم می کند که افراد مؤمن در کارهای فرهنگی ، آموزشی ، تربیتی و خیرخواهانه شرکت نمایند و از این جهت هم خود به رشد معنوی واخلاقی دست یابند وهم در حدّ خود قدمی برای رفع مشکل جامعه بردارند ، لذا در احادیث به حضور در مسجد تأکید و آنجا را خانه ی خداوند معرفی نموده (1) تا از این طریق افراد تشویق به حضور در این مکان های معنوی شوند .
  • علاوه بر اینکه مساجد مکانی برای آموزش معارف دینی ومعرفت بیشتر نسبت به تکالیف و وظایف دینی نیز می باشد ، زیرا بسیاری از افراد ، خود به تنهایی فرصتی برای مطالعه وتحقیق در مورد دین را نداشته واگر مکانی برای فراگیری دانش دینی در هر مکان ومحله نباشد بطور کلی از این مسائل بی بهره خواهند ماند و از این بابت به خسارتی معنوی دچار خواهند شد .

----------------------

1- امام صادق علیه السلام : عَلَیکُم بِإتیانِ المَساجِدِ فَإنَّها بُیوتُ اللّه ِ فِی الأرضِ ؛ [ الأمالى ، صدوق ، ص 44 .]

فرهنگ نماز در پیام رسان سروش =@farhangnmaz110


 

قیام

  • یکی از افعالی که نمازگزار در حال نماز انجام می دهد "قیام" است ، قیام که به معنای برخاستن و برپا ایستادن می باشد ، حاکی از حرکت و عملی است که انسان در برابر پروردگار خویش انجام داده ، و تلاشی است که در جهت اطاعت از فرمان الهی به ظهور می رساند ، همانگونه که نشستن کنایه از در جای خود قرار گرفتن و حرکت نداشتن است ، از این رو نماز گزار وقتی دعوت خداوند را مبنی بر عبادت می شنود ، برای این امر قیام می کند و برای اطاعت ، بر پا می ایستد .
  • نماز گزار برای شروعِ نماز ، نخست قیام می کند ، ولی در ادامه ی نماز می نشیند ، این نشستن در نماز از بابِ از حرکت باز ایستادن نیست ، بلکه نشستن بنده در برابر مولای خویش و حاکی از کوچکی وحقارتی است که در برابر خداوند ، احساس می کند به تعبیر دیگر نماز گزار با زبان حال و با نشانِ عملی خود ، ابراز می دارد من بنده ی تو و تسلیم فرمان تو هستم ، لذا چون بنده ای کوچک وحقیر در برابر تو به رسم ادب بر زمین نشسته ام .
  • علاوه بر اینکه نماز گزار اعتراف می کند اگر می ایستم و می نشینم به توان وقدرتی است که خداوند به من داده است و اگر چنین نیرویی را به من نمی داد قدرت ایستادن در برابر او را نداشتم ، ضمن اینکه نماز گزار درحالیکه ایستاده کتاب خداوند را و آیاتی را که بر بنده اش نازل نموده ، قرائت می کند و در حال نماز از خود چیزی را نمی گوید ، بلکه به تلاوت قرآن وذکر و تسبیح او می پردازد .
  • از سوی دیگر نماز گزار می داند و در نظر می گیرد در برابر چه خداوندی ایستاده است و با چه حالی باید بایستد ، او در برابر خداوندی ایستاده که جبّار(1) مسلّط ، قاهر وقادر است ، لذا با حالت سرشکستگی در برابر خداوند می ایستد نه با حالت تکبّر و گردنکشی ؛ با حالت عجز ودرماندگی می ایستد ، نه با حالت توانگری ، با حالت فروتنی می ایستد نه با حالت غرور و خود خواهی ، با حالت اعتراف به تقصیر وکوتاهی در برابر خداوند می ایستد نه با حالت انکار.

----------------------

1- امام رضا علیه السلام :  أَنَّ عِلَّةَ الصَّلَاةِ أَنَّهَا إِقْرَارٌ بِالرُّبُوبِیَّةِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلْعُ الْأَنْدَادِ وَ قِیَامٌ بَیْنَ یَدَیِ الْجَبَّارِ جَلَّ جَلَالُهُ بِالذُّلِّ وَ الْمَسْکَنَةِ وَ الْخُضُوعِ وَ الِاعْتِرَاف‏ . وسائل‏ الشیعة   ج  4    ص 8   

تلگرام= @farhangenamaz110


 

منزّه است او

  • نماز گزار در طول نماز بارها خدا را به پاکی و بی نقص وعیب بودن ، یاد می کند و با گفتن "سبحان الله" به این حقیقت اعتراف می کند ، در رکوع ، سبحان الله می گوید ، در سجده سبحان الله می گوید ، در رکعت سوم وچهارم ، تسبیحات اربعه را می گوید که یک بخش آن ، سبحان الله است ، نماز گزار با تسبیح گفتنِ خود ، خداوند را تنزیه می کند و او را به پاکی و قداست یاد نموده و از هر عیب و نقص دور می داند ، نمازگزار باور دارد که جهل و نادانی در خداوند راه ندارد و چیزی در عالم از خداوند پوشیده نخواهد ماند و خداوند از نیت قلبی نمازگزار آگاه است هر چند نمازگزار آن را ابراز نکرده باشد ، لذا خداوند می داند ، آیا نماز گزار ، نماز خود را خالص برای خداوند بجا آورده و یا عبادت او برای ریا ونشان دادن به دیگران است ؟!.
  • نماز گزار با گفتن "سبحان الله" بر این باور است که خداوند کاری که حکیمانه نباشد ، انجام نمی دهد ، او می داند تمام افعال الهی حکمتی دارد و کار لغو وبیهوده از خداوند سر نمی زند ، و اگر در زندگی دچار تنگنایی شده و در سختی و دشواری قرار گرفته است ، آزمایشی از سوی خداوند است که در آن صورت اگر صبر وشکیبایی را پیشه ی خود سازد ، به ثواب و پاداش صابران نیز نائل می گردد ، بنابراین همچون افراد نادان به حکمت های خداوند ، اشکال وایراد ، نمی گیرد و زبان به ناسپاسی و شکایت باز نمی کند ، بلکه نماز گزار یاد گرفته در برابر نعمت های الهی "الحمد لله" بگوید .
  • نماز گزار در سجده و رکوع " سبحان الله " را سه بار تکرار می کند ، تا منزّه بودن خداوند از هر عیب ونقصی بر دل و باورش بنشیند و هیچگاه آن را از یاد نبرد ، نماز گزار توجّه دارد اگر می گوید خداوند بی عیب است ، بنده اش سراسرعیب است و اگر می گوید خداوند بی نقص است بنده اش مبتلا به نقص وکاستی است ، لذا باور دارد از خود چیزی ندارد ، بلکه هرچه دارد از خدا دارد ، نماز گزار در دعاهای خود این عبارت را تکرار می کند : " اللَّهُمَّ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْکَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیْکَ‏ " : خدایا هر نعمتی که ما داریم از سوی تو است تو خدایی هستی که معبود دیگری جز تو نیست ، لذا (در برابرخطاهایم و کاستی هایم ) از تو آمرزش می جویم و به سوی تو بازگشت می کنم . (1)

-------------------------

1-بخشی از تعقیبات نماز مغرب (مفاتیح الجنان )

تلگرام= @farhangenamaz110


 

قیام

  • یکی از افعالی که نمازگزار در حال نماز انجام می دهد "قیام" است ، قیام که به معنای برخاستن و برپا شدن است ، حاکی از حرکت و عملی است که انسان در برابر پروردگار خویش انجام داده ، و تلاشی است که در جهت اطاعت از فرمان الهی به انجام می رساند ، همانگونه که نشستن کنایه از در جای خود قرار گرفتن و حرکت نداشتن است ، از این رو نماز گزار وقتی دعوت خداوند را مبنی بر عبادت می شنود ، برای این امر قیام می کند و برای اطاعت ، بر پا می ایستد .
  • نماز گزار برای شروعِ نماز ، نخست قیام می کند ، ولی در ادامه ی نماز می نشیند ، این نشستن در نماز ، از بابِ از حرکت باز ایستادن نیست ، بلکه نشستن بنده در برابر مولای خویش و حاکی از کوچکی وحقارتی است که در برابر خداوند ، احساس می کند به تعبیر دیگر نماز گزار با زبان حال و با نشانِ عملی خود ، ابراز می دارد من بنده ی تو و تسلیم فرمان تو هستم ، لذا چون بنده ای کوچک وحقیر در برابر تو به رسم ادب بر زمین نشسته ام .
  • علاوه بر اینکه نماز گزار اعتراف می کند اگر می ایستم و می نشینم به توان وقدرتی است که خداوند به من داده است و اگر چنین نیرویی را به من نمی داد قدرت ایستادن در برابر او را نداشتم ، ضمن اینکه نماز گزار درحالیکه ایستاده کتاب خداوند را و آیاتی را که بر بنده اش نازل نموده ، قرائت می کند و در حال نماز از خود چیزی را نمی گوید ، بلکه به تلاوت قرآن وذکر و تسبیح او می پردازد .
  • از سوی دیگر نماز گزار می داند و در نظر می گیرد در برابر چه خداوندی ایستاده است و با چه حالی باید بایستد ، او در برابر خداوندی ایستاده که جبّار(1) ، مسلّط ، قاهر وقادر است ، لذا با حالت سرشکستگی در برابر خداوند می ایستد نه با حالت تکبّر و گردنکشی ؛ با حالت عجز ودرماندگی می ایستد ، نه با حالت توانگری ، با حالت فروتنی می ایستد نه با حالت غرور و خود خواهی ، با حالت اعتراف به تقصیر وکوتاهیِ خود در برابر خداوند می ایستد نه با حالت انکار.

----------------------

1- امام رضا علیه السلام :  أَنَّ عِلَّةَ الصَّلَاةِ أَنَّهَا إِقْرَارٌ بِالرُّبُوبِیَّةِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلْعُ الْأَنْدَادِ وَ قِیَامٌ بَیْنَ یَدَیِ الْجَبَّارِ جَلَّ جَلَالُهُ بِالذُّلِّ وَ الْمَسْکَنَةِ وَ الْخُضُوعِ وَ الِاعْتِرَاف‏ . وسائل‏ الشیعة   ج  4    ص 8   

تلگرام= @farhangenamaz110


 

خدمت به خلق

  • یکی از اهداف آفرینش انسان ، عبادت و بندگی ِخداوند می باشد ، و عبادات جنبه های مختلفی دارد  ، که بر اثر انجام آنها ، انسان در مسیر عبودیت و هدفِ از آفرینش خود قدم بر داشته است ، حقیقت عبادت نیز تسلیم فرمان خداوند بودن و تعهّد و پایبندی به دستورات الهی می باشد که در ابعاد مختلف تحقّق می یابد ، از این رو هر عمل خدا پسندانه ای که از سوی شرع مُهر تأیید خورده و با نیت الهی به انجام می رسد ،  عملی عبادی محسوب می شود .
  • اعمالِ عبادی ، گاه مانند نماز ، جنبه ی پرستش و نیایش داشته و گاه همچون روزه ، خودداری از خوردن و آشامیدن و پرهیز از چند عملِ خاص در طول روز و تا هنگام شب است و گاه جنبه ی مالی واقتصادی ، مانند خمس و زکات دارد  وگاه رفتن به زیارت خانه ی خدا و بجا آوردن مناسک حج است و . که هر کدام از آنها فلسفه ی خاص خود را داشته و به نوعی موجب تربیت وسازندگی انسان می گردد .
  • عبادات ضمن اینکه در بر دارنده ی منافع فردی است ، می تواند منافع اجتماعی نیز داشته باشد ، و کمتر عبادتی است که فقط جنبه ی فردی داشته باشد وهیچ جنبه ی اجتماعی برای آن تصوّر نگردد ، گرچه برخی از عبادات جنبه ی فردی آن قوی تر است و برخی از عباداتِ دیگر ، جنبه ی اجتماعی آن پر رنگ تر می باشد ،  مثلاً  نماز هم سازنده ی فرد است و هم موجب گسترش فرهنگ عبودیت و توحیدی در جامعه می گردد و هنگامیکه فردی ساخته شد ، ثمره ی آن در خانواده و جامعه ، به ظهور می رسد  ، یا پرداختِ خمس و زکات ضمن اینکه باعث طهارت نفس و پاک شدن دل و جان از بخل و آز می گردد  ، کمکی به نیاز مندان جامعه خواهد بود و همینطور در سایر عبادات .
  • از این رو  ، اینکه برخی به استناد به شعری می گویند : "عبادت به جز خدمت خلق نیست" ! ، و این را بهانه ای می کنند که برخی از عبادات مانند نماز را رها کنند ، این هم از اشتباهاتی می باشد که متأسّفانه برخی گرفتار آن شده اند ، و فکر می کنند ، تنها جنبه ی عبادت ، جنبه ی اجتماعی آن است که منافع آن به خلقِ خداوند می رسد ، و از جنبه ی فردی آن غفلت می کنند ، و این افراد نمی دانند که نمی توان با استناد به شعر و ضرب المثل  از انجام تکالیف و واجبات الهی شانه خالی نمود .!

تلگرام= @farhangenamaz110

@farhangenamaz110=سروش


 

دلِ پاک

  • برای راه یافتن به قُرب الهی و رسیدن به کمال و دست یابی به خیر دنیا وآخرت ، در مرحله ی اول نیازمند ایمان هستیم ، ایمان ، راه ورود به این خیر و سعادت را هموار می کند ، البته در کنار ایمان ، به عمل نیز نیازمند خواهیم بود وعمل نیز گاه ، عملِ قلبی است و گاه ، عملی است که با اعضاء و جوارح انجام می شود ، مثلاً نماز به عنوان یک عمل عبادی که از ایمان انسان سرچشمه می گیرد ، از دو بخش باطنی وظاهری تشکیل شده ، بخش باطنی و قلبی آن نیّت الهی داشتن است و بخش ظاهری آن افعالِ نماز اعمّ از قیام ، ایستادن ، نشستن ، ذکر و تلاوت قرآن و . می باشد .
  • بسیاری از توصیه های اخلاقی در رابطه با پاک سازی قلب و دل انسان ، از گناهان است ، مثلاً امام علی علیه السلام می فرماید : کسیکه تقوای قلبی داشته باشد ، حسد را در آن راه نمی دهد (1) یا می فرمایند : مؤمن کسی است که دل خود را از هر پستی پاک نماید (2) و یا می فرمایند : بدترین چیزی که در دل می نشیند کینه جویی است (3) و بخش دیگری از توصیه های اخلاقی در رابطه با سایر اعضا و جوارح انسان است مثلاً توصیه شده راه رفتن انسان از روی فروتنی باشد ، چشم را از حرام ببندد و گوش را وقف شنیدن مطالب آموزنده و مفید نماید (4) ویا توصیه هایی که در قرآن در رابطه با برپا داشتن نماز وادای زکات وجود دارد (5) .
  • از این رو کسانیکه این سخن را تکرار می کنند که :"دلت پاک باشد" و قصدشان این است که فقط ما وظیفه داریم دلمان را از آلودگی هایی چون حسد ، کینه ، بدگمانی و مانند آن پاک نگاه داریم و بیش از آن وظیفه ای نداریم ، آنان از طرفی وظایف انسان را در یک دایره ی خاص محدود نموده و از سوی دیگر سایر وظایف عملی انسان را نفی می کنند ، از جهت دیگر باید سؤال نمود آنان چقدر در این ادّعای خود ، صادق هستند ، و تا چه اندازه خود آنها به این موضوع پایبند هستند ، علاوه بر اینکه این نوع سخنان ، یک نوع انکار واقعیت نیز هست ، زیرا تنها وظیفه ی ما پاک نگاه داشتن دل نیست بلکه ما وظایف عملی دیگری نیز همواره خواهیم داشت .

-----------------------

1-(من اتّقى قلبه لم یدخله الحسد) غررالحکم

2-( المؤمن من طهّر قلبه من الدّنیّة) غررالحکم

3-( شرّ ما سکن القلب الحقد) غررالحکم

4-اشاره به بخش هایی از خطبه ی متقین در نهج البلاغه

5-بقره/43

تلگرام= @farhangenamaz110


پایبندی

  • اصل و ریشه ی ایمان ، از ایمان به خداوند آغاز می شود و شخصی که از چنین ایمانی بهره مند است "مؤمن" نام می گیرد ، ولی این ایمان تنها در اعتقاد به وجودِ خداوند ، محدود نمی شود ، و در ادامه به دستورات الهی نیز تعلّق خواهد گرفت ، این دستورات در حقیقت برنامه ای هستند که با عمل به آنها سعادت انسان در این دنیا و در جهان دیگر ، رقم خواهد خورد ، در این میان واسطه ی رساندن این دستورات به انسان ها پیامبران الهی می باشند که لازم است آنان را نیز تصدیق نموده و به آنان و رسالت آنان نیز ایمان آورد .
  • هنگامیکه انسان به دستورات الهی توجّه نموده و به آنها عمل نمود ، حالتی در او پدید می آید به نام "پایبندی" و تا هنگامیکه این عمل در رفتار مؤمن ظهور نیابد به او "پایبند" اطلاق نخواهد شد ، لذا فردی که گاه به دستورات الهی عمل نموده و گاه به آن عمل نمی کند ، هنوز پایبندی در او ایجاد نشده است ، به یقین پایبند بودن  ، به درجه ی ایمان انسان نیز مربوط می گردد ، لذا فردی که در سطح پایینی از ایمان قرار گرفته باشد ، پایبندی چندانی به دستورات الهی نخواهد داشت .
  • کسانیکه می خواهند مؤمنِ پایبندی به دستورات الهی باشند ، لازم است به ارتقاء سطح ایمانی خود ، توجّه نموده و به راه های افزایش ایمان خود بیندیشند ، در این راستا ، دعا و در خواستِ از خداوند برای افزایش ایمان ، در بالا رفتن ایمان انسان مؤثر خواهد بود و پس از آن ، مراقبت واستمرار در عمل به دستورات خداوند ، پایبندی انسان را به آنها می افزاید .
  • در میان دستورات الهی و برنامه هایی که نقش اساسی در سعادت انسان دارد ، نماز جایگاه ویژه ای دارد  که لازم است ، توجّهِ جدّی به انجام آن و استمرار در برپا داشتن آن داشت ، این استمرار در توجّه به این عبادت ، به مرور زمان "پایبندی" نسبت به دستورات الهی را در انسان ایجاد نموده  و در اینصورت انسان نمی خواهد در هیچ شرایطی از انجام آن شانه خالی نموده و یا در انجام آن کوتاهی نماید .

 

تلگرام= @farhangenamaz110


 

بانگ نماز

  • بسیاری از کسانی که پایبند به انجام عبادت می باشند ، برای یاد آوری زمان برپا داشتن نماز ، به ویژه برای برخاستن از خواب ، برای نماز صبح ، از ساعت استفاده می کنند ، از این رو زنگ ساعت که نواخته می شود ، آنان از خواب بیدار شده و خود را برای نماز مهیّا می کنند ، در این راستا ، استفاده از ساعت و تنظیم آن ، نشانه ی تعهّدی است که شخص مؤمن نسبت به انجام عبادت دارد .
  • در گذشته های دور که چنین ابزاری برای یاد آوری وقت نماز وجود نداشت ، مردم از نشانه های طبیعی برای تشخیص وقت نماز استفاده می کردند ،  وگفتن أذان در مناره های مساجد در هر محلّه ، راهی برای اعلام فرا رسیدن وقت نماز به مردم بوده که حتی در فصل زمستان و در سرمای شدید هوا ، ترک نمی شده است ، واین کار برخاسته از ایمانی بوده که گوینده ی اذان را در شرایط سخت و سرمای هوا از مکان گرم به بالای مناره  می آورده و به گفتن أذان می پرداخته است .
  • البته روایاتی که در فضیلت اذان وارد شده نیز در تشویق مسلمانان به گفتن اذان مؤثر بوده است که از جمله ی آنها این روایات است که : پیامبرصلی الله علیه وآله فرمودند : اذان گویندگان در قیامت سرافرازتر از همه خواهند بود (1) و برای درک فضیلت این موضوع ، مسلمانان گاه در وقت نماز در خانه های خود به مکانی مرتفع می رفته واذان می گفتند واز این طریق همسایگان را نسبت به برپا داشتن نماز ، یاد آوری می نمودند .
  • امروزه انتظار می رود که با وجود همه گونه وسائل رفاهی برای انجام عبادت ، بیش از گذشته شاهدِ إقبال و توجّه مردم به انجام عبادت بوده و کمترشاهدِ بی توجّهی نسبت به عبادتِ با اهمیتی ، همچون نماز باشیم ولی گاه احساس می شود ، هر چه رفاه بیشتر شود ، برخی از افراد تنبل تر و بی انگیزه تردر انجام عبادت می گردند ، رسولخدا صلی الله علیه وآله فرمودند : ازسستی وکاهلی بپرهیزید ، چون کسی که سستی می کند ، حق خداوند را نیز بجا نخواهد آورد .(2)

---------------------

1- الفقه على المذاهب الأربعة و مذهب أهل البیت علیهم السلام؛ ج‌1، ص: 438

 2-( إِیَّاکُمْ وَ الْکَسَلَ فَإِنَّهُ مَنْ کَسِلَ لَمْ یُؤَدِّ حَقَّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‏ّّ) بحار الأنوار ،ج‏10،ص:99

 

تلگرام= @farhangenamaz110


حالِ خوب

  • هر فرد صبح خود را به گونه ای شروع وآغاز می کند ، برخی با نشاط و سرزندگی و برخی با کسالت و افسردگی ، گروهی با تلاش و امید و گروهی با تنبلی و نا امیدی ، جمعی با ترس و نگرانی و جمعی با شجاعت و اراده ای قوی ، با توجّه به اینکه صبح خود را چگونه آغاز کنیم می توانیم طول روز و پایان روز خود را پیش بینی نماییم ، بدون شک اگر صبح را با حال خوب شروع کنیم می توان پیش بینی نمود روز خوبی را داشته باشیم واگر روز خود را با حال بد آغاز نماییم ، احتمال اینکه تا پایان روز ، حال خوشی نداشته باشیم ، وجود دارد .
  • داشتن اخلاق نیک و برخورداری از حُسن نیّت وخیرخواهی نسبت به همنوعان ، وداشتن انگیزه برای انجام کارخیر و کمک به سایر انسان ها از جمله عواملی خواهد بود که در ایجادِ حالِ خوب در انسان مؤثر می باشد و از سوی دیگر ، داشتن اخلاق نا پسند و وجود سوء نیت و بد خواهی نسبت به همنوع خویش و بی انگیزه بودن در انجام کارهای پسندیده و نیّتِ آزار رسانی به دیگران از عواملی خواهد بود که حال بد را در وجود انسان تقویت می نماید .
  • امروزه بسیاری از کارشناسان به دنبال آن هستند که راه هایی را به انسان معرفی کنند تا بتواند در شرایط نگران کننده و زندگی پر تلاطم در جهان امروز ، تا حدودی حال انسان را بهتر نموده و آرامش بیشتری را برای او به ارمغان بیاورد ، و از این رو است که امروزه تعبیری را با عنوان " انرژی مثبت " بکار می بندند که از آن نیرویی را قصد می کنند که بتواند ذهن و افکار و احساسات انسان را به طرز سازنده ای تحت تأثیر قرار دهد  که با وجود آن انسان با تلاش ، امید وبهروزی به زندگی خود ادامه دهد .
  • در این راستا ، توجّه به موضوعات معنوی ، به ویژه ارتباط با خداوند و راز ونیاز با او درایجاد حال خوب ومعنوی در انسان بسیار مؤثر می باشد ، از این رو هنگامیکه انسان هنگام ِصبح از خواب بیدار می شود و با آب ، وضو می گیرد ، و نماز را با حالت توجّه بر پا می دارد ، نشاطی معنوی را در خود احساس می کند که می تواند با مراقبت و به یاد خدا بودن در طول روز ، آن را تا پایان روز حفظ نماید .

 

تلگرام= @farhangenamaz110


 

پذیرشِ عمل

  • دربحث انجام عبادات با موضوعی با عنوانِ قبولیِ عمل روبرو هستیم ، قبولی عمل به این معنا است که عبادتی را که انجام داده ایم از سوی خداوند پذیرفته شود ، این موضوع در برخی از آیات قرآن نیز انعکاس یافته است ، از باب نمونه : هنگامیکه حضرت ابراهیم (ع) به همراه فرزندش اسماعیل (ع) پایه ها و دیوارهای خانه ی خداوند(کعبه) را بالا بردند از خداوند در خواست قبولی عمل خود را کردند (1) و یا هابیل وقابیل برای تقرّب به خداوند هر کدام عملی را انجام دادند که فقط عمل یکی از آن دو پذیرفته شد ولی عمل دیگری پذیرفته نشد (2) در اینگونه موارد ، مقصود از قبول شدن عمل ، آن است که اجر وپاداش الهی به آن تعلّق گیرد (3)
  • به موضوع قبولی عبادت در بخشی از دعاها نیزاشاره شده است ، به عنوان نمونه : در دعایی که پس از نمازهای واجب خوانده می شود آمده است : "خداوندا من نمازی را بجا آوردم که تو نیازی به آن نداشتی و تنها انگیزه ی من از انجام آن ، بزرگداشت و اطاعت واجابت فرمان تو بوده است ، خدای من ، اگر درعبادتی که بجا آوردم  ، کاستی یا نقصی در رکوع و سجودش بود ، من را مؤاخذه نکن وبا لطف خویش آن را قبول و من را مورد آمرزش خود قرار ده ، به رحمتت ، ای مهربانترین مهربانان !"(4)
  • یکی ازچیزهایی که در قبولی عمل شرط است ، وجود اخلاص و قصدِ الهی داشتن در انجام آن است ، از این رو عملی که از روی ریا انجام شود مورد قبول قرار نمی گیرد (5) از سوی دیگر، ضمن اینکه انسان عبادت را بر اساس یک تکلیف و وظیفه ی الهی انجام می دهد ، نمی داند که عبادتش از جانب خداوند پذیرفته شده یا پذیرفته نشده است ، لذا در خواست قبول شدن عبادت پس از انجام آن ، امر مطلوبی خواهد بود ، همانگونه که دعا برای قبولی اعمال ِدیگران نیز مطلوب می باشد (6 )
  • و هنگامیکه انسان از قبول شدن یا نشدن عمل خود در پیشگاه الهی باخبر نباشد ، دچار غرور و فریفته شدن به عبادت خویش نخواهد شد ، و همیشه احتمال می دهد که ممکن است در عبادت خود تقصیر و یا کوتاهی نموده لذا در کسب اخلاص وسایرعوامل قبولی عبادت تلاش خواهد نمود .

________________

1-بقره/127

2-مائده/27

3-مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏3، ص: 282

4-بحارالأنوار   ج  83   ص  38    باب 3 ( إِلَهِی هَذِهِ صَلَاتِی صَلَّیْتُهَا .)

5-المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏2، ص: 390

6-در روایت وارد شده که پیامبرصلی الله علیه وآله به کسانی که از مکه باز می گشتند ، می فرمود : خداوند اعمال و مناسک شما را قبول فرماید (تقبّل الله نسکک.) مستدرک‏الوسائل   ج  8    ص 232  باب  44

تلگرام= @farhangenamaz110


 

غم زدایی

  • انسان دارای حالت هایی از غم و اندوه ، شادی ، نگرانی ، خشم وترس می باشد و هر حالتی ، اثری خوشایند و یا نا خوشایند در انسان ایجاد می کند ، مثلاً وقتی انسان ، مطلوب یا محبوبی را داشته باشد و بر اثر حادثه ای آن را از دست دهد ، برای آن نگران و اندوهناک می شود و اگر به مقصود و هدفی که دارد دست یابد ، برای آن شاد و خوشحال می شود ، در این میان از دست دادن مطلوب  ، برای انسان آزار دهنده و دشوار است ، که معمولاً انسان به دنبال راهی می گردد که از آن رهایی یابد .
  • انسان ها در هنگامیکه چیزی را از دست داده  ویا در رسیدن به مقصود خویش ، نا کام می گردند ، سعی می کنند بگونه ای ، نا کامی حاصل از آن را جبران نمایند ، در این راستا ، یا اهمیت آن را در ذهن خود ، کاهش داده و یا از جبران و دست یابی آن منصرف شده واز خیرآن می گذرند و یا دوباره تلاش نموده ، به آن دست یابند ، وگروهی نیز دست روی دست گذاشته در فقدان آن به حزن و اندوه روی می آورند . و به اندازه ای برای آن تأسّف خورده که خود را بیمار نموده ، به پزشک و دارو ، توسّل پیدا می کنند .
  • در این راستا ، روی آوردن به مسائل معنوی ، چاره ای برای فرار از اندوه دنیا معرفی شده که جنبه ی تسکین دهنده ی روح ناآرام انسان و راهی برای رهایی از اضطراب های ناشی از آن می باشد ، قرآن کریم نیز در سختی ها ، توصیه به یاری جستن از صبر و نماز می کند (1) زیرا صبر برسختی ها و پرهیز از بی تابی در برابر نا ملایمات ، روح انسان را مقاوم نموده  و نماز ارتباط انسان را با خداوند تقویت و در نتیجه تکیه بر قدرت شکست نا پذیر الهی را برای او فراهم می نماید .
  • امام صادق علیه السلام می فرماید : هنگامیکه غمی از غم های دنیا بر شما وارد می شود ، چه مانع شما می شود ، که وضو گرفته ، به مسجد روید و دو رکعت نماز بجا آورده و خداوند را خوانده و دعا نمایید .! زیرا خداوند می فرماید : از صبر و نماز کمک بطلبید (2).  علاوه بر اینکه کسانی که در اندوه از دست دادن مطلوب خود ، صبر را پیشه می کنند به پاداش صابران نیز نائل شده و با انجام عبادت به اجر و ثواب الهی نیزدست می یابند .

تلگرام= @farhangenamaz110

---------------------

1- یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرین‏ (بقره/153)

2- وسائل‏ الشیعة    ج 8   ص138   باب31


باور و پرستش

  • انسان در مرحله ی نخستِ ارتباط خویش با خداوند ، نیازمندِ معرفت و شناخت است و پس از اینکه این معرفت در او تحقّق پیدا نمود ، به مرحله ی باور ، ایمان و اعتقاد به خداوند راه می یابد ، و هنگامیکه این ایمان در وجود او ریشه گرفته و استحکام یافت و به دستورات الهی گردن نهاد ، به مرحله ی پرستش و عبادت خداوند راه پیدا می کند ، بنابراین باور به خداوند مقدّم بر پرستش او می باشد .
  • در بین مردم کسانی که به وجود خداوند باور داشته و در عین حال به پرستش و عبادت او روی نمی آورند ، یافت می شوند ، ولی باید دانست اعتقاد به خداوند مقدّمه ای برای ستایش و بندگی او می باشد و با این بندگی انسان در مسیر کمال گام بر خواهد داشت ، و اگر انسان پس از اعتقاد به وجود خداوند ، به عبادت الهی اقدام نکند ، در مسیر بندگی قدم برنداشته و خود را از مسیر کمال باز داشته است .
  • نماز نمونه ای روشن از بندگی و عبادت خداوند است، از امام صادق علیه السلام سؤال شد: برترین و محبوبترین چیزی که بندگان به واسطه ی آن به خداوند نزدیک می شوند ، چیست ؟ امام فرمودند : من پس از معرفت خداوند چیزی برتر از نماز نمی شناسم ، سپس امام فرمودند : آیا ندیدی بنده ی صالح خداوند عیسی بن مریم (در قرآن ) فرمود : خداوند به من سفارش کرده تا زنده ام نماز و زکات را بجا آورم (1)
  • آیه ای که در کلام امام صادق علیه السلام مورد استناد قرار گرفت در سوره ی حضرت مریم علیها السلام می باشد (2) و حکایت سخنان حضرت عیسی علیه السلام در هنگامی است که کودکی تازه تولد یافته بوده و به امر الهی در سن کودکی به سخن آمده است ، و پیام این سخن آن است که نماز ، عبادتی است که باید در طول عمر و تا زمانی که انسان زنده است برپا داشته شود و به هیچ وجه نباید آن را رها نمود و تا آخر عمر باید انجام شود .

--------------------

1-الکافی   ج  3   ص  264

2-مریم/31

 


 

پیشرفت

  • خیلی از افراد در زندگی به دنبال پیشرفت و موفقیت هستند ، و تمام تلاش خود را بکار می گیرند که به پیشرفتی که می خواهند برسند و اگر به هدفی که در نظر دارند دست نیابند ، ممکن است بی انگیزه و یا افسرده شوند ، در این راستا ، شاهد تألیف کتاب هایی نیز در مورد موفقیت هستیم تا به خوانندگان ، آموزش دهند که چگونه به موفقیتِ مورد نظرِ خود دست یابند .
  • به نظر می رسد ، اکثر مردم در دنیا برای موفقیت ، آن هم از نوع مادی آن ، اهمیت بیشتری قائل باشند ، تا موفقیت هایِ معنوی ! ، و شاید دلیل این ترجیح این باشد که مردم در دنیا با مسائل مادی مأنوس تر بوده و موضوعات مادی برای آنان قابل لمس تر و محسوس تر می باشد ، لذا توجّه ای را که انتظار می رود به اهداف معنوی داشته باشند ، دنبال نمی کنند .
  • پیشرفت های معنوی را می توان در حیطه ی مسائل اخلاقی در نظر گرفت ، به این معنا که انسان تلاش نماید نقاطِ ضعفِ خود را شناسایی و در صدد بر طرف کردن آن باشد ، و از سوی دیگر نقاط قوت خود را پیدا نموده ، به تقویت آنها همت گمارد ، و یا پیشرفت معنوی را در حوزه ی موضوعات اعتقادی مورد توجّه قرار داد به این معنا که تلاش نماید ، باور و ایمان خود را به خداوند و دستورات او بیفزاید .
  • یکی از جنبه های پیشرفت معنوی در موردِ عبادت خداوند است ، به این معنا که انسان تلاش کند ، روز به روز ، از نظر کمّی و کیفی ، عبادتِ خود را به شیوه ی بهتری به انجام رساند ، نه اینکه با بی توجّه ای ، هر روز از نظر عبادتِ دچار پسرفت وعقب گرد شود ،  مثلاً اگر در گذشته نماز را بجا می آورد ، الان آن را کنار گذاشته ، و یا اگر در گذشته ، نماز را با توجّه بجا می آورد ، امروز آن را با کسالت و سستی بجا می آورد و یا اینکه قبلاً نماز را در ابتدای وقت می خواند ولی اکنون آن را به آخر وقت موکول می نماید .

تلگرام= @farhangenamaz110


کفّاره گناهان

  • انسان برای شستشوی آلودگی ها از جسم خود از آب استفاده می کند ، ولی تنها جسم انسان آلوده نمی شود ، بلکه روح او نیز دچار آلودگی می گردد ، گناهان از جمله عواملی است که روح انسان را ناپاک می گرداند ، برای شستشوی روح ، توبه را قرار داده اند که انسان بر اثر آن از گناهان خود بازگشت نموده و با اعمال شایسته به جبران آنها می پردازد .
  • در این میان ، عبادتِ خداوند ، نقش باز دارنده از گناهان را خواهد داشت ، زیرا کسی که با گناه ، روح خود را آلوده می سازد ، در حقیقت با اینکار از بندگی خداوند خارج شده و در راه شیطان گام برداشته ، و چنین شخصی هنگامیکه به عبادت خداوند می پردازد به اطاعت و بندگی خداوند بازگشت نموده ، لذا با هر عبادتی که از سوی او صورت می پذیرد ، بازگشت به راه خداوند از ناحیه ی او تکرار شده است .
  • در میان عبادات ، نماز از اهمیت خاصی بر خوردار است ، زیرا نماز با رکوع و سجودی که دارد ، انسان را به خضوع و خشوع در برابر آفریننده ی خویش وا داشته ، و این به خاک افتادن ، حالت خاکساری را در وجود او به تکرار وا می دارد ، و به مرور زمان روح تواضع و تسلیم در وجود انسان نهادینه می گردد ، و هنگامیکه روح تسلیم در برابر خداوند در انسان تقویت گردید ، از بدیها بیشتر فاصله خواهد گرفت .
  • و اگر نماز را کفّاره ی گناهان انسان دانسته اند (1) به همین جهت است که بندگی خداوند می تواند بر بندگی هوی و هوس و پیروی از شیطان غلبه نموده و آنها را بپوشاند و اثر گناهانی را که در روح انسان ایجاد شده ، از بین ببرد .

----------------------

1- مستدرک‏ الوسائل ج : 3 ص : 15

 


 

بهره ی نماز

  • هر کار و یا عملی را که انسان انجام می دهد ، می تواند نفع و سودی داشته باشد که به علت آن ، انسان به انجام آن کار اقدام می کند ، حال این نفع ، می تواند نفعی مادی باشد و یا نفعی معنوی ، از این رو سزاوار است با در نظر گرفتن سودمندی یک عمل ، به انجام آن مبادرت ورزید ، گرچه افراد در بهره بردن از یک عمل یکسان رفتار نمی کنند ، برخی از یک کار یا عمل ، بهره ی بیشتری نصیبشان می گردد و برخی بهره ی کمتری .
  • مثلاً کشاورزی که با زحمت و تلاش بذری را در دل زمین می کارد و بر اثر مراقبت و رسیدگی در کار خویش ، بهره ی بیشتری نصیب او می گردد ، و کشاورزی که رسیدگی چندانی از زراعت خود نمی کند و در نتیجه محصول کمتری نصیب او می گردد ، یا دانشجویی که تلاش بیشتری در کسب علم و دانش از خود نشان می دهد و از نظر علمی رشد بیشتری می کند و دانشجویی که درس نمی خواند و در پایان کار ، با نتیجه ی خوبی روبرو نمی شود .
  • این موضوع تنها در مسائل مادی اتفاق نمی افتد بلکه در مسائل معنوی نیز جریان دارد ، مثلاً کسی که برای موضوعی دعا می کند ، هدف او اجابت دعایش و رسیدن به حاجتش می باشد ، در حالیکه تنها دعا کردن و بیان درخواست ، در اجابت دعا کافی نیست ، بلکه هم دعا و هم اجابت آن نیاز به مقدمات و شرایطی دارد که تا آنها تحقق نیابد ، انسان به خواسته ی خود نخواهد رسید .
  • نماز نیز از این قاعده ، استثناء نمی باشد ، و برای اینکه انسان از نماز خویش بهره ی بیشتری ببرد ، لازم است آداب و شرایطی را رعایت نماید تا از عبادت خویش بهره ی بیشتری نصیبش گردد ، یکی از این شرایط توجّه قلبی به نماز ، و دانستن این موضوع است که بداند در برابر چه کسی ایستاده است ، امام علی علیه السلام می فرماید : با حالت کسالت و خواب آلودگی به نماز نپرداز ، و در حال نماز به خود فکر نکن ، زیرا نماز گزار در برابر خداوند بزرگ ایستاده و نماز گزار به اندازه ای که توجّه قلبی دارد از نماز خود بهره می برد (1)

________________

1-(وَ فِی الْخِصَالِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِیٍّ ع فِی حَدِیثِ الْأَرْبَعِمِائَةِ قَالَ لَا یَقُومَنَّ أَحَدُکُمْ فِی الصَّلَاةِ مُتَکَاسِلًا وَ لَا نَاعِساً وَ لَا یُفَکِّرَنَّ فِی نَفْسِهِ فَإِنَّهُ بَیْنَ یَدَیْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّمَا لِلْعَبْدِ مِنْ صَلَاتِهِ مَا أَقْبَلَ عَلَیْهِ مِنْهَا بِقَلْبِهِ ) وسائل‏ الشیعة ج : 5 ص : 477

 

 تلگرام= @farhangenamaz110


باطن عمل

  • کار ها را می توان به کارهایی که در ظاهر خوب و پسندیده و کارهایی که در ظاهر بد و ناپسند است ، تقسیم نمود ، مثلاً کمک کردن به مستمندان در ظاهر عملی پسندیده و ستم کردن به ضعیفان و ناتوانان در ظاهر عملی بد و ناپسند است ، ولی معیار قضاوت در مورد اعمال تنها وابسته به ظاهر آنها نمی باشد ، بلکه لازم است به معیارهای باطنی عمل نیز توجه نمود ، زیرا ممکن است عملی در ظاهر خوب ولی در باطن بد و عملی در ظاهر بد ولی در باطن خوب باشد .
  • از این رو ، نیت و انگیزه انجام یک کار نیز ، در ارزیابی یک عمل لازم است مورد عنایت قرار گیرد ، زیرا ممکن است یک عمل در ظاهر عبادت باشد ولی با انگیزه ی ریاکارانه ای انجام شود و ممکن است کاری در ظاهر بد جلوه نماید ولی در باطن خوب باشد ، مانند مجازات کردن فردی که جرم وگناهی مرتکب شده است که مستحق مجازات است ولی ما از جرم او باخبر نیستیم و به این عمل اعتراض می کنیم . بر این اساس ، با دیدن ظاهر یک عمل نمی توان در مورد آن قضاوت نمود .
  • قرآن کریم می فرماید کسانیکه مسجدی را برای ایجاد فتنه و ضرر زدن به مسلمانان بنا نموده اند ، چون نیت و هدف بدی را از اینکار داشته اند ، این مسجد ، شایسته عبادت و نماز نمی باشد و پیامبر صلی الله علیه و آله را از نماز گزاردن در آن باز می دارد ، و به عکس ، مسجدی را که از روی تقوا و پرهیزکاری بنا شده مورد ستایش قرار داده و آن را شایسته انجام عبادت می داند (1) ، از این رو با اینکه هر دو گروه مسجدی را بنا نموده اند و در ظاهر ، ساختن مسجد عملی پسندیده است ولی نیت دو گروه از اینکار یکسان نمی باشد ، یکی نیت شرّی دارد و یکی نیتِ خیری .
  • بنابراین در انجام عبادات هم باید به ظاهر عبادت توجّه نمود که آداب و شرایط آن به درستی به انجام رسیده باشد و هم به باطنِ عبادت که با نیت و انگیزه ی خالصانه و خداپسندانه ای انجام پذیرفته باشد ، از این رو نباید تنها بر اساس انجام عبادت ، در مورد عبادت به قضاوت پرداخت ، بلکه نیت و انگیزه ی عبادت نیز در ارزش یافتنِ معنوی آن مؤثر خواهد بود .

-------------------

1-توبه /107و 108

تلگرام= @farhangenamaz110


پیشرفت

  • خیلی از افراد در زندگی به دنبال پیشرفت و موفقیت هستند ، و تمام تلاش خود را بکار می گیرند که به پیشرفتی که می خواهند برسند و اگر به هدفی که در نظر دارند دست نیابند ، ممکن است بی انگیزه و یا افسرده شوند ، در این راستا ، شاهد تألیف کتاب هایی نیز در مورد موفقیت هستیم تا به خوانندگان ، آموزش دهند که چگونه به موفقیتِ مورد نظرِ خود دست یابند .
  • به نظر می رسد ، اکثر مردم در دنیا برای موفقیت ، آن هم از نوع مادی آن ، اهمیت بیشتری قائل باشند ، تا موفقیت هایِ معنوی ! ، و شاید دلیل این ترجیح این باشد که مردم در دنیا با مسائل مادی مأنوس تر بوده و موضوعات مادی برای آنان قابل لمس تر و محسوس تر می باشد ، لذا توجّه ای را که انتظار می رود به اهداف معنوی داشته باشند ، دنبال نمی کنند .
  • پیشرفت های معنوی را می توان در حیطه ی مسائل اخلاقی در نظر گرفت ، به این معنا که انسان تلاش نماید نقاطِ ضعفِ خود را شناسایی و در صدد بر طرف کردن آن باشد ، و از سوی دیگر نقاط قوت خود را پیدا نموده ، به تقویت آنها همت گمارد ، و یا پیشرفت معنوی را در حوزه ی موضوعات اعتقادی مورد توجّه قرار داد به این معنا که تلاش نماید ، باور و ایمان خود را به خداوند و دستورات او بیفزاید .
  • یکی از جنبه های پیشرفت معنوی در موردِ عبادت خداوند است ، به این معنا که انسان تلاش کند ، روز به روز ، از نظر کمّی و کیفی ، عبادتِ خود را به شیوه ی بهتری به انجام رساند ، نه اینکه با بی توجّه ای ، هر روز از نظر عبادتِ دچار پسرفت وعقب گرد شود ،  مثلاً اگر در گذشته نماز را بجا می آورد ، الان آن را کنار گذاشته ، و یا اگر در گذشته ، نماز را با توجّه بجا می آورد ، امروز آن را با کسالت و سستی بجا می آورد و یا اینکه قبلاً نماز را در ابتدای وقت می خواند ولی اکنون آن را به آخر وقت موکول می نماید .

تلگرام= @farhangenamaz110


،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

پایبندی

  • اصل و ریشه ی ایمان ، از ایمان به خداوند آغاز می شود و شخصی که از چنین ایمانی بهره مند است "مؤمن" نام می گیرد ، ولی این ایمان تنها در اعتقاد به وجودِ خداوند ، محدود نمی شود ، و در ادامه به دستورات الهی نیز تعلّق خواهد گرفت ، این دستورات در حقیقت برنامه ای هستند که با عمل به آنها سعادت انسان در این دنیا و در جهان دیگر ، رقم خواهد خورد ، در این میان واسطه ی رساندن این دستورات به انسان ها پیامبران الهی می باشند که لازم است آنان را نیز تصدیق نموده و به آنان و رسالت آنان نیز ایمان آورد .
  • هنگامیکه انسان به دستورات الهی توجّه نموده و به آنها عمل نمود ، حالتی در او پدید می آید به نام "پایبندی" و تا هنگامیکه این عمل در رفتار مؤمن ظهور نیابد به او "پایبند" اطلاق نخواهد شد ، لذا فردی که گاه به دستورات الهی عمل نموده و گاه به آن عمل نمی کند ، هنوز پایبندی در او ایجاد نشده است ، به یقین پایبند بودن  ، به درجه ی ایمان انسان نیز مربوط می گردد ، لذا فردی که در سطح پایینی از ایمان قرار گرفته باشد ، پایبندی چندانی به دستورات الهی نخواهد داشت .
  • کسانیکه می خواهند مؤمنِ پایبندی به دستورات الهی باشند ، لازم است به ارتقاء سطح ایمانی خود ، توجّه نموده و به راه های افزایش ایمان خود بیندیشند ، در این راستا ، دعا و در خواستِ از خداوند برای افزایش ایمان ، در بالا رفتن ایمان انسان مؤثر خواهد بود و پس از آن ، مراقبت واستمرار در عمل به دستورات خداوند ، پایبندی انسان را به آنها می افزاید .
  • در میان دستورات الهی و برنامه هایی که نقش اساسی در سعادت انسان دارد ، نماز جایگاه ویژه ای دارد  که لازم است ، توجّهِ جدّی به انجام آن و استمرار در برپا داشتن آن داشت ، این استمرار در توجّه به این عبادت ، به مرور زمان "پایبندی" نسبت به دستورات الهی را در انسان ایجاد نموده  و در اینصورت انسان نمی خواهد در هیچ شرایطی از انجام آن شانه خالی نموده و یا در انجام آن کوتاهی نماید .

 

تلگرام= @farhangenamaz110


آینده نگری

  • همانگونه که انسان ها در دنیا برای آینده ی خود پیش بینی نموده ، تا آینده ی خوب و سودمندی داشته و از امروز برای فردای خود تلاش نموده و ذخیره ای را فراهم می نمایند تا از نتایج آن در آینده بهره مند گردند ، این آینده نگری اقتضا می کند ، برای فردای خود ، در جهان دیگر نیز پیش بینی لازم را داشته باشند .
  • آینده نگری تنها ، در مسائل مادّی خلاصه نشده ، بلکه لازم است در این جهت به موضوعات معنوی نیز توجّه شود ، زیرا آنچه سعادت انسان را تأمین می کند ، بیشتر به مسائل معنوی ارتباط پیدا می کند ، و اگر توجّهی هم به موضوعات مادی وجود دارد ، لازم است در راستای اهداف معنوی در نظر گرفته شود ، مثلاً اگر کسی برای آینده بهتر خود در دنیا تلاش می کند ، زمانی با ارزش خواهد بود که با انگیزه های الهی و معنوی همراه باشد و در آن صورت است که از پاداش الهی نیز بهره مند خواهد شد .
  • آینده نگری اگر فقط به دنیا و مسائل پیرامون آن خلاصه شود ، باعث محدود شدن دیدِ انسان به همین دنیا می گردد و در صورتیکه آینده نگری از این دنیا فراتر رود و شامل جهان دیگر نیز گردد ، به نگاه انسان وسعت بخشیده و از محصور شدن در زمین و طبیعت او را رها خواهد نمود ، و در اینصورت است که روح وافکار انسان را  رشد داده و به جهانی فراتر از این دنیا ، صعود پیدا خواهد کرد . و این مقدمه ی به کمال رسیدن انسان می باشد .
  • از جمله ی چیز هایی که نشانه ی آینده نگری در انسان است ، توجّه و تأکید بر انجام عبادات به ویژه نماز است ، نماز همانگونه که در دنیا بر افکار ، باور ها و رفتار انسان تأثیر گذار است ، بر زندگی انسان در جهان دیگر نیز مؤثر خواهد بود ، زیرا نماز از جمله ی اعمال صالح ، و از بهترین و برترین اعمال انسان به شمار می آید ، و ضمن اینکه به سهم خود ، بر سعادت دنیای انسان اثر می گذارد ، سهم بیشتری بر سعادت انسان در جهان دیگر خواهد داشت .

سودمندی

  • معمولاً انسان کارهای خود را به امید رسیدن  به یک نتیجه و هدفی به انجام می رساند ، و علاوه ، غالب انسان ها این هدف و نتیجه را بگونه ای در نظر می گیرند که به سود آنان باشد نه به ضرر آنها ، وا گر احتمال دهند ، این پیش بینی به زیان آنان تمام می شود ، تلاش می کنند از آن پرهیز و دوری کنند ، مثلاً یک کشاورز به امید رسیدن به محصول و سودی که از آن حاصل می شود به کشت و زرع می پردازد و اگر احتمال قابل توجه ای بدهد که کشت او ، نتیجه ی مطلوبی در بر ندارد ، از آن خودداری می کند .
  • این موضوع در عرصه های گوناگونی از زندگی انسان اعم از اقتصادی ، علمی ، فرهنگی و غیر از آن ، جریان دارد ، مثلاً یک دانشجو تلاش می کند در رشته ای ادامه تحصیل دهد که فکر می کند در آن به موفقیت دست می یابد و از ادامه تحصیل در رشته هایی که به سود او نمی باشد پرهیز می کند  ، یا فردی که قصد ازدواج دارد ، تلاش می کند با فردی وارد زندگی مشترک گردد که احساس می کند با او خوشبخت می گردد .
  • از آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت ، در نظر گرفتن سودمندی کار» موضوعی است که پیش از انجام هر عملی مورد توجّه قرار می گیرد  و در گام دوم ، احتمال رسیدن به این سود نیز نقش مهمی در دست یابی به هدف ایفا می نماید زیرا ممکن است کسی سودی را در نظر بگیرد ولی شرایط دست یافتن به آن برای او فراهم نباشد  ، واین موضوع در تمام اهداف مادی و معنوی جریان خواهد داشت .
  • در مسائل معنوی نیز سودمندی ، عاملی انگیزه ساز در ایجاد رغبت و شوق به معنویات خواهد داشت ، مثلاً نماز که عبادتی بزرگ و با اهمیت برای افراد با ایمان است ، نقش مهمی در سعادتمندی انسان و عاقبت به خیری او  داشته و سود بزرگی برای کسانی است که به سعادت و خوشبختی خویش می اندیشند و از سوی دیگر راه دست یابی به این سود معنوی برای همگان فراهم و در اختیار آنان قرار داده شده  تا با توجّه به آن از این سود محروم نمانند .

آینده نگری

  • همانگونه که انسان ها در دنیا برای آینده ی خود پیش بینی نموده ، و از امروز برای فردای خود تلاش نموده و ذخیره ای را فراهم می نمایند تا آینده ی خوب و سودمندی داشته و از نتایج آن در آینده بهره مند گردند ، همچنان اقتضا می کند ، برای فردای خود ، در جهان دیگر نیز پیش بینی و آینده نگری لازم را داشته باشند .
  • آینده نگری تنها ، در مسائل مادّی خلاصه نشده ، بلکه لازم است در این جهت به موضوعات معنوی نیز توجّه شود ، زیرا آنچه سعادت انسان را تأمین می کند ، بیشتر به مسائل معنوی ارتباط پیدا می کند ، و اگر توجّهی هم به موضوعات مادی وجود دارد ، لازم است در راستای اهداف معنوی در نظر گرفته شود ، مثلاً اگر کسی برای آینده بهتر خود در دنیا تلاش می کند ، زمانی با ارزش خواهد بود که با انگیزه های الهی و معنوی همراه باشد و در آن صورت است که از پاداش الهی نیز بهره مند خواهد شد .
  • آینده نگری اگر فقط به دنیا و مسائل پیرامون آن خلاصه شود ، باعث محدود شدن دیدِ انسان به همین دنیا می گردد و در صورتیکه آینده نگری از این دنیا فراتر رود و شامل جهان دیگر نیز گردد ، به نگاه انسان وسعت بخشیده و از محصور شدن در زمین و طبیعت او را رها خواهد نمود ، و در اینصورت است که روح وافکار انسان را  رشد داده و به جهانی فراتر از این دنیا ، صعود پیدا خواهد کرد . و این مقدمه ی به کمال رسیدن انسان می باشد .
  • از جمله ی چیز هایی که نشانه ی آینده نگری در انسان است ، توجّه و تأکید بر انجام عبادات به ویژه نماز است ، نماز همانگونه که در دنیا بر افکار ، باور ها و رفتار انسان تأثیر گذار است ، بر زندگی انسان در جهان دیگر نیز مؤثر خواهد بود ، زیرا نماز از جمله ی اعمال صالح ، و از بهترین و برترین اعمال انسان به شمار می آید ، و ضمن اینکه به سهم خود ، بر سعادت دنیای انسان اثر می گذارد ، سهم بیشتری بر سعادت انسان در جهان دیگر خواهد داشت .

سودمندی

  • معمولاً انسان کارهای خود را به امید رسیدن  به یک نتیجه و هدفی به انجام می رساند ، و علاوه ، غالب انسان ها این هدف و نتیجه را بگونه ای در نظر می گیرند که به سود آنان باشد نه به ضرر آنها ، وا گر احتمال دهند ، این پیش بینی به زیان آنان تمام می شود ، تلاش می کنند از آن پرهیز و دوری کنند ، مثلاً یک کشاورز به امید رسیدن به محصول و سودی که از آن حاصل می شود به کشت و زرع می پردازد و اگر احتمال قابل توجه ای بدهد که کشت او ، نتیجه ی مطلوبی در بر ندارد ، از آن خودداری می کند .
  • این موضوع در عرصه های گوناگونی از زندگی انسان اعم از اقتصادی ، علمی ، فرهنگی و غیر از آن ، جریان دارد ، مثلاً یک دانشجو تلاش می کند در رشته ای ادامه تحصیل دهد که فکر می کند در آن به موفقیت دست می یابد و از ادامه تحصیل در رشته هایی که به سود او نمی باشد پرهیز می کند  ، یا فردی که قصد ازدواج دارد ، تلاش می کند با فردی وارد زندگی مشترک گردد که احساس می کند با او خوشبخت می گردد .
  • از آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت ، در نظر گرفتن سودمندی کار» موضوعی است که پیش از انجام هر عملی مورد توجّه قرار می گیرد  و در گام دوم ، احتمال رسیدن به این سود نیز نقش مهمی در دست یابی به هدف ایفا می نماید زیرا ممکن است کسی سودی را در نظر بگیرد ولی شرایط دست یافتن به آن برای او فراهم نباشد  ، واین موضوع در تمام اهداف مادی و معنوی جریان خواهد داشت .
  • در مسائل معنوی نیز سودمندی ، عاملی انگیزه ساز در ایجاد رغبت و شوق به معنویات خواهد داشت ، مثلاً نماز که عبادتی بزرگ و با اهمیت برای افراد با ایمان است ، نقش مهمی در سعادتمندی انسان و عاقبت به خیری او  داشته و سود بزرگی برای کسانی است که به سعادت و خوشبختی خویش می اندیشند و از سوی دیگر راه دست یابی به این سود معنوی برای همگان فراهم و در اختیار آنان قرار داده شده  تا با توجّه به آن از این سود محروم نمانند .

مقام یافتن

  • برای بسیاری از افرادی که در زمینه ای به فعالیت و تلاش می پردازند ، پیشرفت درکار و دست یافتن به مقامی بالاتر یک هدف است ، برایِ چنین افرادی در جا زدن و توقّف در کار ، یک شکست محسوب می شود ،    آنان سعی می کنند فردایشان بهتر از دیروزشان باشد و از یکنواختی در زندگی پرهیز می کنند ، درست بر خلاف گروه دیگری از مردم که فقط به گذران زندگی می اندیشند و دنبال پیشرفت و یا به اوج رسیدن در کار و فعالیت خود نیستند .
  • این موضوع در بسیاری از عرصه های زندگی مصداق دارد و تنها در یک جهت خاص خلاصه نمی شود ، مثلاً در فعالیت های اقتصادی گروهی از مردم فقط به داشتن یک در آمدی برای ادامه ی زندگی اکتفا نموده و از تلاش برای درآمد بالاتر دوری می کنند ولی گروه دیگری تنها به درآمدی برای گذران زندگی اکتفا نکرده به دنبال کسب ثروت برای اهداف دیگری هستند ، و یا در فعالیت های علمی ، دانشجویی فقط به گذراندن تعدادی از واحد های آموزشی و قبول شدن در امتحانات فکر می کند و دانشجوی دیگری تنها به گذراندن چند واحد علمی نمی اندیشد و به دنبال تحقیق و پژوهش و یافتن پاسخ های جدید برای مجهولات علمی می باشد .
  • در مسائل تربیتی ، خانواده ای فقط به فکر بزرگ کردن فرزند و جدا شدن او از خانواده و شروع یک زندگی مستقل برای فرزند می باشد و خانواده ی دیگری به دنبال تربیت فرزندانی سالم و صالح و مفید برای خود و جامعه است ، یا در مسائل آموزشی ، آموزگاری تنها به فکر درس دادن به اندازه ای معین است ولی آموزگار دیگری به دنبال یاد دادن و آموزش روش فکر کردن به دانش آموزان خود است . همانگونه که در این مثال ها ملاحظه می شود در عرصه های مختلف زندگی ، پیشرفت و دست یابی به مراحل بالاتر از نظر کمی وکیفی قابل تصور است .       
  • در مسائل معنوی و عبادی نیز موضوعی که از آن سخن گفته شد ، مصداق دارد ، مثلاً در باب نماز ، گروهی از افراد فقط به دنبال خواندن ، تمام کردن و به انتها رساندن آن هستند و برای آنها بهبود کیفیت وکمیتِ نماز اهمیتی ندارد ، ولی در عوض گروه دیگری به دنبال کامل شدن عبادت خود هستند ، آنان تلاش می کنند هر روز به معرفت جدیدی در عبادت خویش دست یافته و راه های کامل شدن در عبادت را دنبال و جستجو می کنند .

لحظات شیرین

  • هر فرد در زندگی ، لحظات تلخ و شیرینی را برای خود تجربه کرده است ، خیلی از این شیرینی ها برای اکثر مردم مطلوب و لذت بخش است ، و بسیاری از این تلخی ها برای غالب مردم ، نا مطلوب و درد آور است ، امّا در این میان موضوعاتی پیدا می شوند که برای گروهی شیرین و برای گروه دیگری ناخوشایند است ، این شیرینی و یا تلخی به تفاوت انسان ها با یکدیگر بر می گردد ، تفاوت هایی که ناشی از اختلاف عقاید ، علایق و یا عادت ها ، می باشد .
  • به عنوان مثال اگر نوع خاصی از غذا را در نظر بگیریم ، عدّه ای از مردم ممکن است به این غذا علاقه داشته باشند و عدّه ی دیگری نسبت به آن بی علاقه باشند ، اگر ما برای کسانی که به آن غذا بی علاقه هستند ، از خواص و فوائد آن غذا و تأثیری که برای بدن دارد صحبت کنیم ، چه بسا آنان نیز به استفاده ی از آن غذا علاقه مند گردند ، و به عکس اگر برای کسانی که به غذایی علاقه دارند ، از بی خاصیت بودن آن و یا زیان هایی که آن غذا برای سلامت انسان دارد  سخن بگوییم ، چه بسا آنان نیز نسبت به استفاده ی از آن بی رغبت شوند .
  • از اینجا می توان نتیجه گرفت ؛ نوع برداشت و یا پنداری که هر فرد از موضوعی دارد ، در ایجاد احساس خوب و یا احساس بدی که از آن موضوع دارد تأثیر گذار خواهد بود ، علاوه بر اینکه میزان آگاهی افراد و یا نا آگاهی آنان از موضوعی نیز در ایجاد علاقه و یا نبود علاقه نسبت به آن دخالت دارد ، شاید بسیاری از افراد تجربه کرده اند که زمانی به چیزی علاقه و تمایل داشته و پس از مدتی نسبت به آن بی علاقه شده و یا زمانی به چیزی رغبت و میل نداشته و در زمانی دیگر به آن میل و رغبت نشان داده اند .
  • این مسئله تنها در مسائل مادی مصداق ندارد و در مسائل معنوی نیز وجود دارد ، از جمله در عبادتی چون نماز نیز می توان آن را مشاهده نمود  ،  زیرا همواره کسانی هستند که عبادت خود را با میل و علاقه انجام نمی دهند  ولی اگر همین افراد ، از طریق مطالعه و یا مشاوره با افراد آگاه ، به علت های بی میلی و بی رغبتی خود نسبت به عبادت آگاه گردند و درصدد بر طرف کردن آن برآیند ، ممکن است درآینده عبادتی توأم با معرفت ، رغبت و انگیزه را بجای آورند .

تلگرام= farhangenamaz110@


 

وقت شناسی

  • بسیاری از عبادات هستند که انجام آنها در وقت و زمان خاصی انجام می پذیرد ، عباداتی چون حج ، روزه ی ماه مبارک رمضان و نمازهایِ روزانه ای که در پنج وقت انجام می شود ، از این رو رعایت اوقاتی که تعیین گردیده برای انجام عبادات لازم شمرده شده است ، و وقت شناسی و در نظر گرفتن زمان عبادت ، بخشی از وظایف کسانی به حساب می آید ، که می خواهند به تکلیف خود عمل کنند .
  • به همین جهت است که به افراد مؤمن توصیه به شناختن اوقات و زمان های نماز گردیده و این مسئله معیاری برای شناختن پیروان اهل بیت (علیهم السلام) نیز معرفی شده است (1) امام علی علیه السلام می فرمایند : بر شماست که از زمان های نماز محافظت و مراقبت نمایید ، پس کسی که ( اوقات ) نماز را تباه نماید ، از من نمی باشد (2) ؛ به این معنا که اگر کسی رعایت وقت نماز را نکند و از این جهت ، وقت نمازگزاردن را از دست بدهد ، در حقیقت عبادت خود را تباه کرده است . بنا براین کسیکه می خواهد پیرو واقعی امام باشد لازم است عبادت خود را در وقت مقرّر و تعیین شده بجا آورد .
  • در این راستا در قرآن کریم خداوند کسانی را که از نماز خویش غافل هستند مورد مذمت قرار داده و می فرماید : وای بر نمازگزارانی که از نماز خویش غافل هستند (3) این غفلت از چند جهت قابل تصّور است : یکی از بی توجهّی به اوقات نماز ، بطوریکه وقت آن بگذرد و نماز را بجا نیاورند ، یا اینکه آن را سبک شمرده و آن را به شکلی نادرست بجای آورند ، و یا اینکه معمولاً آن را تا آخر وقت به تاخیر بیندازند . (4)
  • بنابراین وقت شناسی برای انجام به موقعِ عبادت از وظایف افراد مؤمن است ، این وقت شناسی در زمان های گذشته از روی نشانه های طبیعی بوده ولی امروزه و بر اساس فن آوری های نوین ، تشخیص وقت عبادت به آسانی صورت می پذیرد و افراد به راحتی می توانند از زمان عبادت آگاه شده و آن را در وقت مقرّر خود بجا آورند و حتی می توانند با تنظیم وسایل شخصی خود ، به موقع از خواب برای انجام عبادت ، برخیزند.

----------------------

1-وسایل الشیعه ج 5 ص 82

2-(عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع أَنَّهُ قَالَ عَلَیْکُمْ بِالْمُحَافَظَةِ عَلَى أَوْقَاتِ الصَّلَاةِ فَلَیْسَ مِنِّی مَنْ ضَیَّعَ الصَّلَاةَ ) مستدرک‏ الوسائل   ج  3   ص 98

3-فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُون‏ (ماعون/4و5)

4-تفسیر من وحی القرآن، ج‏24، ص: 441


 

چشم روشنی

  • گاه به هدیه و پیش کشی که برای فردی می برند ، چشم روشنی می گویند ، و شاید این تعبیر برای آن باشد که وقتی هدیه ای را برای کسی می برند شادی در چهره ی او آشکار می شود و خوشحالی را می توان در چشم های او مشاهده نمود ،  لذا این تعبیر را در موردی که فردی از چیزی احساس خوب و نشاط انگیزی دارد بکار می برند . از سوی دیگر هر فرد با توجّه به سلیقه و علاقه ای که به موضوعات مختلف دارد از چیزی خوشحال می شود که ممکن است در این جهت با دیگران فرق داشته باشد . گاه انسانی از موضوعی مادی شاد می گردد و انسان دیگر از موضوعی معنوی به وجد می آید .
  • سخنی از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمودند : روشنی چشم من در نماز است (1) به این معنا که ایشان به جهت معرفتی که به خداوند دارند ، و درکی که از عظمت خداوند دریافت می کنند ، و اُنسی که از ارتباط با خداوند می گیرند ، همانند کسی می مانند که هدیه و پیش کشی ارزشمند را به او داده اند که از شادی و خوشحالی ، چشم او روشن شده و احساس نشاط و شادمانی می کند و حاضر نمی باشد که آن را با چیز دیگری عوض نماید .
  • از این سخن نیز می توان استفاده نمود که پیامبر صلی الله علیه و آله چون ارزش موضوعات معنوی را می دانند و از طرفی برای موضوعات مادی و دنیوی ارزشی قائل نمی باشند ، لذا چشم روشنی ایشان در مسائل مادی و دنیوی نمی باشد . و هرکس به چنین معرفتی برسد شایسته است در این جهت به پیامبر صلی الله علیه و آله اقتدا نموده و ایشان را الگوی خود قرار دهد و برای عبادت و بندگی خداوند و به خصوص نماز و راز و نیاز با خداوند چنین ارزش و احساسی را قائل باشد  .

------------------------

1-تفسیر الصافی، ج‏1، ص: 126


 

وقت شناسی

  • بسیاری از عبادات هستند که انجام آنها در وقت و زمان خاصی انجام می پذیرد ، عباداتی چون حج ، روزه ی ماه مبارک رمضان و نمازهایِ روزانه ای که در پنج وقت انجام می شود ، از این رو رعایت اوقاتی که تعیین گردیده برای انجام عبادات لازم شمرده شده است ، و وقت شناسی و در نظر گرفتن زمان عبادت ، بخشی از وظایف کسانی به حساب می آید ، که می خواهند به تکلیف خود عمل کنند .
  • به همین جهت است که به افراد مؤمن توصیه به شناختن اوقات و زمان های نماز گردیده و این مسئله معیاری برای شناختن پیروان اهل بیت (علیهم السلام) نیز معرفی شده است (1) امام علی علیه السلام می فرمایند : بر شماست که از زمان های نماز محافظت و مراقبت نمایید ، پس کسی که ( اوقات ) نماز را تباه نماید ، از من نمی باشد (2) ؛ به این معنا که اگر کسی رعایت وقت نماز را نکند و از این جهت ، وقت نمازگزاردن را از دست بدهد ، در حقیقت عبادت خود را تباه کرده است . بنا براین کسیکه می خواهد پیرو واقعی امام باشد لازم است عبادت خود را در وقت مقرّر و تعیین شده بجا آورد .
  • در این راستا در قرآن کریم خداوند کسانی را که از نماز خویش غافل هستند مورد مذمت قرار داده و می فرماید : وای بر نمازگزارانی که از نماز خویش غافل هستند (3) این غفلت از چند جهت قابل تصّور است : یکی از بی توجهّی به اوقات نماز ، بطوریکه وقت آن بگذرد و نماز را بجا نیاورند ، یا اینکه آن را سبک شمرده و آن را به شکلی نادرست بجای آورند ، و یا اینکه معمولاً آن را تا آخر وقت به تاخیر بیندازند . (4)
  • بنابراین وقت شناسی برای انجام به موقعِ عبادت از وظایف افراد مؤمن است ، این وقت شناسی در زمان های گذشته از روی نشانه های طبیعی بوده ولی امروزه و بر اساس فن آوری های نوین ، تشخیص وقت عبادت به آسانی صورت می پذیرد و افراد به راحتی می توانند از زمان عبادت آگاه شده و آن را در وقت مقرّر خود بجا آورند و حتی می توانند با تنظیم فن آوری های نوین ، به موقع از خواب برای انجام عبادت ، برخیزند.

----------------------

1-وسایل الشیعه ج 5 ص 82

2-(عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع أَنَّهُ قَالَ عَلَیْکُمْ بِالْمُحَافَظَةِ عَلَى أَوْقَاتِ الصَّلَاةِ فَلَیْسَ مِنِّی مَنْ ضَیَّعَ الصَّلَاةَ ) مستدرک‏ الوسائل   ج  3   ص 98

3-فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُون‏ (ماعون/4و5)

4-تفسیر من وحی القرآن، ج‏24، ص: 441


 

یاری خواستن

  • انسان در عینِ توانایی هایی که برای رسیدن به خواسته های خود دارد ،  در کنار آن نیاز ها و ضعف هایی نیز دارد که از دیگران برای بر طرف شدن آنها یاری می طلبد ، امّا همیشه دیگران نیز که انسانی همانند ما هستند ، قادر به بر آوردن همه ی نیاز های ما نیستند ،  در اینجا انسان احساس می کند که باید قدرتی فوق تمام قدرت ها باشد که بتواند از او برای برطرف شدن ضعف های خود و بر آوردن حاجات خویش یاری طلبد .
  • قرآن کریم در باره ی خداوند می فرماید : إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ : (1) یعنی فقط خداوند است که بر هر کاری توانا است و غیر خداوند از هر نوع مخلوقی که باشد ، اوّلاً همه آفریده ی خداوند است و ثانیاً اگر قدرت محدودی نیز داشته باشد آن هم از جانب خداوند به او داده شده است و از خود هیچ ندارد ، از اینجاست که اگر دلبستگی و امیدواری باشد ، تنها باید به خدا باشد و جز او هر چه باشد ، روزی از دست انسان خواهد رفت و گردِ فنا و نیستی بر او می نشیند ،  و در اینصورت امید انسان به نا امیدی مبدّل می گردد .
  • در ضمن دعایی از خداوند اینگونه در خواست می کنیم : " سپاس خدایی را که از او یاری خواسته و او ما را یاری می رساند ، سپاس خدایی را که امید به او داشته و او امید ما را محقّق می سازد ، سپاس خدایی را که او را می خوانیم و او دعای ما را اجابت می کند ، سپاس خدایی را که از او یاری طلبیده و او ما را  یاری می کند ، سپاس خدایی را که از او در خواست نموده و او به ما عطا می کند ." (2) و این توجّه به خواسته ی بندگان و بر آوردن حاجات آنان در این دعا ، به این علّت است که خداوند هم از نیاز بندگان آگاه است و هم توانایی بر آوردن آنها را دارد .
  • خداوند در قرآن کریم می فرماید : " از صبر و نماز کمک ویاری طلبید" (3) ، صبر وشکیبایی در کارها ، عامل مهمی در پیروزی و موفقیت انسان است ، و نماز که ارتباط بنده با خداوند است ، زمینه ای را فراهم می کند که انسان به خالق و آفریننده ی خویش توجّه نموده و به او امید بسته و بر آوردن حاجات خود را از او بخواهد ، لذا در سیره ی امام علی علیه السلام وارد شده که هر گاه امری ایشان را نگران می نمود به نماز پناه می آوردند. (4)  

----------------------------

1-بقره / 20

2- (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی نَسْتَعِینُهُ فَیُعِینُنَا، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی نَرْجُوهُ فَیُحَقِّقُ رَجَاءَنَا، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی نَدْعُوهُ فَیُجِیبُ دُعَاءَنَا، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی نَسْتَنْصِرُهُ فَیَنْصُرُنَا، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی نَسْأَلُهُ فَیُعْطِینَا.) الدروع الواقیة؛ ص: 94

3-وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ  (بقره/45)

4-الکافی ج 3 ص 480(کَانَ عَلِیٌّ ع إِذَا هَالَهُ شَیْ‌ءٌ فَزِعَ إِلَى الصَّلَاةِ)

 


چهره دین

  • انسان دارای اعضا و جوارحی است و هر عضو انسان برای کاری آفریده شده ، دست برای کار انجام دادن ، پا برای راه رفتن ، گوش برای شنیدن و چشم برای دیدن و همینگونه سایر اعضایی که انسان دارد ، در این میان صورت یا چهره بخشی از بدن انسان است که چند عضو را در خود جای داده و علامت و نشانه ای برای شناخت هر انسانی نیز محسوب می شود ،  لذا در غالب موارد برای تشخیص هر انسانی به چهره او نگاه می کنیم و در دنیا ، عکسِ هر انسان ، یک نشانه ی مهم برای تشخیص هویت او می باشد .
  • البته صورت اختصاص به انسان ندارد و سایر جانداران و یا جمادات نیز هر کدام دارای صورتی هستند که از آن راه شناخته می شوند ، مانند حیوانات ، گیاهان ، خاک ها و سنگ ها و . که هر کدام با نوع یا صنفی که دارند با دیدن شناخته می گردند ، در این راستا برای موضوعات و مفاهیم نیز چهره و صورتی در نظر گرفته اند که برای شناختن آن مورد استفاده قرار می گیرد ، مثلاً برای علوم مختلف قواعد و فرمول های خاصی تعیین کرده اند که از راه دیدن صورت و شکلی که دارد می توان به فهم و تشخیص آنان راه پیدا نمود .
  • امور معنوی نیز دارای ظاهر و باطنی می باشد که برای هر کدام از آنان قانون و دستورخاصی وجود دارد ، مثلاً در عبادتی چون نماز ، صورت ظاهر آن ، ایستادن و رکوع و سجود و نشستن و برخاستن و . می باشد و باطن آن نیت و قصدی است که نماز گزار دارد و بر هر کدام از آنها اثری مترتب می گردد که در صحت و قبولی عبادت تاثیر گذار خواهد بود ، لذا گفته اند انسان نباید صورت و ظاهر نماز را برهم زند ، یعنی کاری نکند که با انجام آن کار از صورت نماز خواندن خارج بشود . همانگونه که اگر خدشه ای در نیت او پدید آید ، باز از درون ، عبادت خود را  تباه خواهد نمود ، مانند ریا کردن ، که با قصد الهی داشتن در نماز منافات دارد .
  • در روایتی رسولخدا صلّی الله علیه وآله نماز را صورت و چهره ی دین دانسته اند ، یعنی همانطور که خودِ نماز دارای ظاهر و صورتی است ، در عین حال نماز صورت برای چیز دیگری نیز قرار گرفته است که در این روایت آن را صورت برای دین دانسته اند ، گرچه دین مجموعه ای از برنامه ها و دستورات برای سعادت یک انسان است ، و یک دین بخش های مختلفی دارد ولی وقتی به چهره ی دین نگاه می کنیم ، نماز در آن برجسته است به تعبیر دیگر عبودیت و بندگی که هدف یک دین می باشد در نماز تجلّی پیدا می کند .

-------------------

1-لکل شی وجه و وجه دینکم الصلاة (الکافی ج 3 ص270 )

 


 

لذت عبادت

  • در ضمن دعایی از خداوند می خواهیم که از (نسیم و) خنکی عفو و گذشت خویش و شیرین یاد و رحمت خویش به ما بچشاند (1)

 

  • اولیاء و دوستان خداوند به علت معرفت و جایگاهی که نزد خداوند دارند ، حاضر نیستند که لذت و شیرینی یاد خداوند را با چیزی عوض کنند و لذا در سیره ی آنان می خوانیم که در هنگام عبادت از هر چیزی جز یاد خداوند ، غافل می شدند و به مادیات و اطراف خود توجّه ای نداشتند و حاضر نبودند مانند برخی از مردم سریع ، عبادت خود را تمام کنند و هنگامیکه به تنهایی به عبادت می پرداختند ، مدت زمانی طولانی به عبادت و ذکر خداوند مشغول بوده و با تضرّع و شوق و رغبت خدای خویش را می خواندند ، گرچه هر انسانی نمی تواند همانند آنان به عبادت خداوند بپردازد ولی حداقل لازم است آنان را در این جهت الگوی خود قرار داده و به اندازه ی توان خود در انجام عبادت خداوند کوشا باشد .

​​​​​​​

  • در دعایی که گذشت از خداوند می خواهیم که او شیرینی ذکر و یاد خود را به ما بچشاند ،  همانگونه که ملاحظه می شود در این دعا تعبیر به چشاندن شده است ، معمولاً واژه ی چشیدن را در مورد غذایی بکار می برند که مقدار کمی از آن را در دهان گذاشته تا از طعم و مزه ی آن با خبر شوند و چشاندن در جایی بکار می رود که فردی به دیگری مزه ی غذایی را بچشاند ، در این دعا نیز از خداوند خواسته شده که مزه و طعم و شیرینی ذکر خود را به بنده اش بچشاند ، بنابر این بنده به تنهایی و بدون مدد الهی نمی تواند در حد چشیدن نیز از شیرینی یاد خداوند بهره مند گردد ، و اگر بنده ای شیرینی یاد خداوند را بچشد ، دیگر حاضر نخواهد بود ذکر و یاد خداوند را با چیز دیگری عوض نماید .

تلگرام=t.m/farhangenamaz110

----------------------

1 -اَذِقْنِی بَرْدَ عَفْوِکَ وَ حَلَاوَةَ ذِکْرِکَ وَ رَحْمَتِک‏ (بحارالأنوار  ج 94  ص  180)


 

عبادت و رستگاری

 

  • انسان موجودی است که در دل زمان زندگی می کند ،  و گذر زمان بر عمر او اثر گذاشته و هر لحظه از عمر او می کاهد ، از این رو انسان چاره ای جز مدیریت زمان برای خود ندارد ، به خصوص که انسان از میزان و اندازه ی عمر خود در این دنیا نیز آگاه نمی نبوده و نمی داند چند سال در این دنیا خواهد ماند ،  و حتی انسان از زمانِ پایان عمر خود نیز با خبر نیست ،  و هر لحظه ممکن است از این دنیا رخت بربندد ، در این شرایط عقل و منطق حکم می کند که انسان از زمان محدود خود در این دنیا به بهترین شکل ممکن بهره برداری کند .

 

  • انسانی که به خداوند ایمان دارد و خلقت و آفرینش را هدف دار می داند و انسان را موجودی مسئول و دارای تکلیف و وظیفه می داند ، و اعتقاد دارد که پس از این دنیا ، عالَم دیگری هست که اصل زندگی و حیات ابدی در آنجا می باشد  و علاوه آگاه است که این دنیا زود گذر و مقدمه ای برای آخرت است ، نمی تواند وقت و زمان خود را در این دنیا به بطالت بگذراند و نسبت به وظایف مادی و معنوی خود بی توجّه باشد ، به ویژه نسبت به عبادت و بندگی خداوند که هدف از آفرینش انسان نیز می باشد . با توجه به این موضوع غفلت از انجام عبادت ( به ویژه نماز) ، ضمن اینکه تقصیر و کوتاهی در امر بندگی خداوند است ، برای سعادت و رستگاری انسان نیز زیان بار خواهد بود .

تلگرام=t.m/farhangenamaz110


 

لذت عبادت

  • در ضمن دعایی از خداوند می خواهیم که از (نسیم و) خنکی عفو و گذشت خویش و شیرینی یاد و رحمت خویش به ما بچشاند (1)

 

  • اولیاء و دوستان خداوند به علت معرفت و جایگاهی که نزد خداوند دارند ، حاضر نیستند که لذت و شیرینی یاد خداوند را با چیزی عوض کنند و لذا در سیره ی آنان می خوانیم که در هنگام عبادت از هر چیزی جز یاد خداوند ، غافل می شدند و به مادیات و اطراف خود توجّه ای نداشتند و حاضر نبودند مانند برخی از مردم سریع ، عبادت خود را تمام کنند و هنگامیکه به تنهایی به عبادت می پرداختند ، مدت زمانی طولانی به عبادت و ذکر خداوند مشغول بوده و با تضرّع و شوق و رغبت ، خدای خویش را می خواندند ، گرچه هر انسانی نمی تواند همانند آنان به عبادت خداوند بپردازد ولی حداقل لازم است آنان را در این جهت الگوی خود قرار داده و به اندازه ی توان خود در انجام عبادت خداوند کوشا باشد .

 

  • در دعایی که گذشت از خداوند می خواهیم که او شیرینی ذکر و یاد خود را به ما بچشاند ،  همانگونه که ملاحظه می شود در این دعا تعبیر به چشاندن شده است ، معمولاً واژه ی چشیدن را در مورد غذایی بکار می برند که مقدار کمی از آن را در دهان گذاشته تا از طعم و مزه ی آن با خبر شوند و چشاندن در جایی بکار می رود که فردی به دیگری مزه ی غذایی را بچشاند ، در این دعا نیز از خداوند خواسته شده که مزه و طعم و شیرینی ذکر خود را به بنده اش بچشاند ، بنابر این بنده به تنهایی و بدون مدد الهی نمی تواند در حد چشیدن نیز از شیرینی یاد خداوند بهره مند گردد ، و اگر بنده ای شیرینی یاد خداوند را بچشد ، دیگر حاضر نخواهد بود ذکر و یاد خداوند را با چیز دیگری عوض نماید .

تلگرام=t.m/farhangenamaz110

----------------------

1 -اَذِقْنِی بَرْدَ عَفْوِکَ وَ حَلَاوَةَ ذِکْرِکَ وَ رَحْمَتِک‏ (بحارالأنوار  ج 94  ص  180)


 

ایمان ، نماز و رستگاری

  • قرآن کریم ، از رستگاری به فلاح» تعبیر می کند ، و فلاح به معنای پیروزی و نجات است (1) ،  و این رستگاری را مخصوص کسانی می داند که ایمان آورده باشند (2)، بنابر این کسی که ایمان نیاورد رستگار نخواهد شد ، لذا امام علی علیه السلام ، ایمان را مایه نجات ورستگاری دانسته اند (3) از سوی دیگر در اذان گفته می شود ( حیّ علی الفلاح) یعنی بشتابید به رستگاری که مقصود نماز است که موجب نجات و رستگاری انسان می گردد ، وقتی این دو تعبیر را کنار هم قرار می دهیم : الف-ایمان موجب رستگاریست ، ب- نماز هم موجب رستگاری است ؛ می توان چنین گفت که ایمان ونماز هر دو در رستگاری انسان نقش دارند ، گرچه رتبه ی ایمان مقدّم بر نماز است یعنی اول باید ایمان آورد و در مرحله بعد بر اساس ایمان به عبادت خداوند پرداخت ، چون عملی پذیرفته خواهد شد که بر اساس ایمان باشد و از طرفی ایمان بدون نماز کامل نخواهد بود .

-----------------------

1-إرشاد الأذهان إلى تفسیر القرآن، ص: 347

2-مؤمنون/1

3-(الایمان نجاة) غررالحکم ص62

 

تلگرام=t.m/farhangenamaz110


 

بهترین عمل

  • در میان عبادات ، نماز از جایگاه خاصی بر خوردار است بطوریکه در اذان از آن تعبیر به (خیر العمل) شده است ، خیر العمل یعنی بهترین عمل ، حال این بهتر بودن نماز از چه جهت است ؟ آیا از این جهت است که باعث قرب انسان به خداوند می شود ؟ یا اینکه بهتر بودن آن برای این است که عملی محبوب نزد خداوند است ؟ یا اینکه بهتر بودن آن به جهت رکوع و سجود آن است ، رکوع و سجودی که تعظیم و به خاک افتادن در برابر آفریدگار جهان است ؟ یا اینکه بهتر است چون انسان را از بدی ها وزشتی ها باز می دارد ؟  یا اینکه بهتر است چون انسان را از غفلت و بی خبری از خداوند ، باز می دارد ؟  یا اینکه بهتر است چون انسان را به سوی پاکی و طهارتِ دل وجان سوق می دهد ؟  یا بهتر است چون باعث آمرزش گناهان انسان می شود ؟ یا بهتر است چون موجب رستگاری انسان خواهد شد ؟  یا اینکه بهتر است بگوییم : شامل همه ی موارد می گردد ؟

تلگرام=t.m/farhangenamaz110


چهره دین

  • انسان دارای اعضا و جوارحی است و هر عضو انسان برای کاری آفریده شده ، دست برای کار انجام دادن ، پا برای راه رفتن ، گوش برای شنیدن و چشم برای دیدن و همینگونه سایر اعضایی که انسان دارد ، در این میان صورت یا چهره بخشی از بدن انسان است که چند عضو را در خود جای داده و علامت و نشانه ای برای شناخت هر انسانی نیز محسوب می شود ،  لذا در غالب موارد برای تشخیص هر انسانی به چهره او نگاه می کنیم و در دنیا ، عکسِ هر انسان ، یک نشانه ی مهم برای تشخیص هویت او می باشد .

​​​​​​​

  • البته صورت اختصاص به انسان ندارد و سایر جانداران و یا جمادات نیز هر کدام دارای صورتی هستند که از آن راه شناخته می شوند ، مانند حیوانات ، گیاهان ، خاک ها و سنگ ها و . که هر کدام با نوع یا صنفی که دارند با دیدن شناخته می گردند ، در این راستا برای موضوعات و مفاهیم نیز چهره و صورتی در نظر گرفته اند که برای شناختن آن مورد استفاده قرار می گیرد ، مثلاً برای علوم مختلف قواعد و فرمول های خاصی تعیین کرده اند که از راه دیدن صورت و شکلی که دارد می توان به فهم و تشخیص آنان راه پیدا نمود .

​​​​​​​

  • امور معنوی نیز دارای ظاهر و باطنی می باشد که برای هر کدام از آنان قانون و دستورخاصی وجود دارد ، مثلاً در عبادتی چون نماز ، صورت ظاهر آن ، ایستادن و رکوع و سجود و نشستن و برخاستن و . می باشد و باطن آن نیت و قصدی است که نماز گزار دارد و بر هر کدام از آنها اثری مترتب می گردد که در صحت و قبولی عبادت تاثیر گذار خواهد بود ، لذا گفته اند انسان نباید صورت و ظاهر نماز را برهم زند ، یعنی کاری نکند که با انجام آن کار از صورت نماز خواندن خارج بشود . همانگونه که اگر خدشه ای در نیت او پدید آید ، باز از درون ، عبادت خود را  تباه خواهد نمود ، مانند ریا کردن ، که با قصد الهی داشتن در نماز منافات دارد .

​​​​​​​

  • در روایتی رسولخدا صلّی الله علیه وآله نماز را صورت و چهره ی دین دانسته اند ، یعنی همانطور که خودِ نماز دارای ظاهر و صورتی است ، در عین حال نماز صورت برای چیز دیگری نیز قرار گرفته است که در این روایت آن را صورت برای دین دانسته اند ، گرچه دین مجموعه ای از برنامه ها و دستورات برای سعادت یک انسان است ، و یک دین بخش های مختلفی دارد ولی وقتی به چهره ی دین نگاه می کنیم ، نماز در آن برجسته است به تعبیر دیگر عبودیت و بندگی که هدف یک دین می باشد در نماز تجلّی پیدا می کند .

-------------------

1-لکل شی وجه و وجه دینکم الصلاة (الکافی ج 3 ص270 )

 


 

واجب بدنی

  • واجب بدنی به تکلیفِ لازمی اطلاق می شود که انسان لازم است آن را با جسم و بدن خود انجام دهد (1) مانند نماز ، از این رو افراد مؤمن وظیفه دارند که جسم خود را برای اطاعت از امر خداوند حرکت داده بر خیزند کسب طهارت نموده ، در مقابل قبله ایستاده و طبق دستور العملی که در شرع برای آنها بیان شده در مقابل خداوند قیام نموده ، و با زبان و بدن خود اذکار و افعال نماز را بجای آورده و وظیفه ی واجب خود را بجا آورند ، امام علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند : . فَأَعْطِ اللَّهَ مِنْ بَدَنِکَ فِی لَیْلِکَ وَ نَهَارِک» : برای انجام واجبات الهی ، جسم و تن خود را ، در شب و روز در اختیار خداوند قرار بده .(2)

-------------------------

1-فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام؛ ج‌2، ص: 82

2-نهج البلاغه نامه 53


وقت نماز

  • امام علی علیه السلام در بخشی از نامه ی 27 نهج البلاغه که آن را برای محمد بن ابی بکر نوشته اند در باره ی وقت نماز  می فرمایند : نماز خویش را در وقت تعیین شده آن بجا آور ، وا گر فارغ هستی و کاری نداری آن را جلوتر از وقتش بجا نیاور ، و چون مشغول به کاری می باشی آن را از وقتش به تأخیر مینداز ، و بدان هر چیزی از عمل تو ، تابع و دنباله رو نمازت می باشد » (1) امام علی علیه السلام در این بخش از سخن خود به چند نکته ی مهم اشاره فرموده اند :
  • 1-نماز از جمله ی عباداتی است که دارای وقت معینی است که لازم است نماز گزار آن را در آن وقت بجا آورد ، همانگونه که روزه واجبِ ماه رمضان وقت مخصوصی دارد .
  • 2-نماز واجب یومیه را که وقت مخصوصی دارد نمی توان پیش از فرا رسیدن وقتش بجا آورد ، هر چند انسان بگوید من فارغ از کار هستم و فعلاً کاری ندارم . پس می توانم پیش از وقت نماز بخوانم !
  • 3-انسان نمی تواند به بهانه ی اینکه کار دارم ، نماز واجب خود را در وقتش بجا نیاورد و بگوید چون کار دارم پس از وقت بجا می آورم .
  • 4-تمام اعمالِ انسان دنباله رو و تابع نماز است چون نماز ستون دین است ،  و محور قبول سایر اعمال انسان می باشد (2)

 

----------------------

1-نامه 27 نهج البلاغه (صبحی الصالح) ص 383

2- شرح‏ نهج ‏البلاغة(السیدعباس ‏ال)، ج 4 ، صفحه ‏ى 225


 

فضیلت نماز

  • فضیلت به معنای برتری ، مزیت یا رجحان است ، و هنگامیکه از فضیلت نماز سخن می گوییم ، به این معنا است که انجام چه عملی بر ارزش و ثواب نماز می افزاید و باعث امتیاز بیشتر آن می شود ، مثلاً فضیلت نماز در مسجد بیشتر از فضیلت نماز در غیر مسجد است ، یا خواندن نماز در اول وقت یا نماز جماعت دارای فضیلت بیشتری نسبت به نمازی است که در آخر وقت یا به صورت فردی خوانده می شود ، از این رو شایسته است نماز گزار راه ها و شیوه هایی که باعث می شود ، عبادتش از ارزش بیشتری بر خوردار شود را بشناسد تا از عبادت خویش بهره ی بیشتری ببرد .

 

محافظت از نماز

  • معمولاً انسان تلاش می کند از داشته ها ودارایی خود نگهداری و محافظت نماید به خصوص اگر آنچه را که از آن نگهداری می کند ، چیز با ارزشی باشد ، از طرفی وقتی از محافظت کردن سخن به میان می آید ، ذهن انسان بیشتر متوجّه مسائل مادی می شود ، در حالیکه محافظت اختصاصی به مادیات ندارد و شامل معنویات نیز می شود ، یکی از جنبه های محافظت ، حفظ کردن از آسیب و آفت است و همانگونه که انسان داشته های مادی خود را از آسیب و آفت نگهداری می کند ، لازم است از داشته های معنوی خود نیز حراست نماید ، مثلاً باورها واعتقادات انسان ممکن است در معرض آفت قرار گیرد و کار انسان بجایی برسد که ایمان خود را از دست دهد و از این جهت ورشکسته شود ، نماز هم برای انسان یک سرمایه ی ارزشمند معنوی است که لازم است از آن محافظت نمود ، قرآن کریم نیز می فرماید : حافِظُوا عَلَى الصَّلَوات‏ِِ» : بر انجام همه ی نماز ها محافظت نمایید (1) محافظت به این معنا که در اوقات تعیین شده و با حفظ تمام حدود و شرایط انجام پذیرد . (2)

------------------------

1-بقره/238

2-إرشاد الأذهان إلى تفسیر القرآن، ص: 44


حکمت سجده

  • خداوند در قرآن کریم به انسان یاد آوری می کند که خلقت او از خاک است ، سپس در هنگام مرگ دوباره انسان به دل همین خاک بر می گردد و در آن جای می گیرد ، و اجزاء بدن او در همین خاک متلاشی شده ، و سپس با گردهمایی اجزاء از هم جدا شده و بازگشت روح به بدن ،  برای محاسبه اعمال دوباره از همین خاک بیرون می آید (1) : مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْرى‏ » (2) بر اساس همین آیه ، امیرمؤمنان علیه السلام در بیان معنا و حکمت سجده در نماز فرمودند : هنگامیکه در سجده ی نخست ، انسان سر بر زمین می گذارد یعنی خدایا من را از خاک آفریدی ، و زمانیکه سر از سجده بر می دارد یعنی من را از خاک پدید آوردی ، و وقتیکه دوباره سر به سجده می گذارد یعنی من را به خاک باز می گردانی و هنگامیکه از سجده ی دوم سر برمی دارد یعنی من را بار دیگر از همین خاک بیرون می آوری (3)

---------------------

1-إرشاد الأذهان إلى تفسیر القرآن، ص: 320

2-طه/55

3-بحارالأنوار ج : 82 ص : 139


خشوع در نماز

  • یکی از آداب نماز که در قرآن کریم نیز به آن توصیه نموده ، خشوع داشتن در نماز است ، قرآن کریم خشوع را یکی از ویژگی های افراد با ایمان دانسته است (1) ، در معنای خشوع ، تواضع و فروتنی را ذکر کرده اند (2) و برخی نیز آن را بصورت یک رفتار عملی  معنا کرده و گفته اند خشوع آن است که در حال نماز به محل سجده ی خود نگاه کنی (3) و گروهی گفته اند خشوع آنست که : تمام همّت خود را معطوف به نماز کنی ، و با توجّه به اذکاری که در نماز بر زبان جاری می کنی ، توجّه خود را از غیر نماز منصرف نمایی (4)

-------------------------

1-مؤمنون/1و2

2-مجمع البحرین، ج‏4، ص: 321

3- همان

4-رک : مسالک الأفهام إلى آیات الأحکام، ج‏1، ص: 134


اهمیت نماز

  • همواره برای انسان شرایطی پیش می آید که بین دو چیز که یکی جنبه ی مادی دارد و دیگری جنبه معنوی دارد ، قرار بگیرد و در آنجا لازم باشد یکی را بر دیگری ترجیح دهد ، شاید بسیاری از افراد در چنین شرایطی نفع و سود مادی را بر منافع معنوی ترجیح دهند ، ولی در این بین نیز کسانی هستند که منافع معنوی را بر استفاده ی مادی ترجیح داده و از آن صرف نظر می کنند ، خداوند متعال در قرآن کریم کسانی را مورد مدح وتعریف قرار می دهد که تجارت وخرید و فروش آنان را از یاد خدا باز نمی دارد (1) و هنگامیکه وقت نماز فرا می رسد تجارت وخرید وفروش را رها ساخته به نماز مشغول می شوند (2)

_______________________

1- رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ (نور/37)

2-و روی عن أبی جعفر و أبی عبد الله ع أن الله مدح قوما بأنهم إذا دخل وقت الصلاة ترکوا تجارتهم و بیعهم و اشتغلوا بالصلاة (فقه‏ القرآن   ج  1   ص  111)  

 


سجده بر زمین

  • در روایت معروفی از رسولخدا صلی الله علیه وآله وارد شده که ایشان فرمودند : زمین برای من محلّ سجده و (وسیله ی) طهارت و پاکی قرار داده شده است ، و این موضوع را از جمله ی مواردی دانسته اند که به احدی پیش از ایشان داده نشده است (1) و در روایت دیگری مقصود از آن را تیمّم کردن با خاک آن و سجده بر آن در هنگام نماز دانسته اند (2) البته این تیمّم را مخصوص زمانی دانسته اند که آب یافت نشود (3) و آنطور که گفته شد این حکم در ادیان گذشته نبوده است و برای آنها در همه جا نماز صحیح نبوده و زمین برای آنها (وسیله ی کسب) طهارت نبوده است (4) البته باید توجه داشت مقصود از زمین سطح زمین است و شامل معادن نمی شود (5)

---------------------------

1-قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أُعْطِیتُ خَمْساً لَمْ یُعْطَهَا أَحَدٌ قَبْلِی جُعِلَتْ لِیَ الْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً وَ.( بحارالأنوار   ج  80   ص  276)

بحارالأنوار   ج  80   ص  277 )  2-أَتَیَمَّمُ مِنْ تُرْبَتِهَا وَ أُصَلِّی عَلَیْهَا (

3-فَلَمْ یَجِدْ مَاءً وَ وَجَدَ الْأَرْض (وسائل‏الشیعة   ج  3   ص  350)

4-آیات الأحکام (الجرجانی)، ج‏1، ص: 66

5-مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج‏8، ص: 232


 

  • در قرآن کریم از نماز صبح به : قرآن الفجر» تعبیر آورده شده است (1) که به معنای قرآنی است که در هنگام صبح تلاوت می شود و این تعبیر در مورد نمازِ صبح به جهت قرائت قرآنی است که در نماز انجام می شود لذا به اعتبار قرائت قرآن در نماز از نماز تعبیر به قرآن شده است ، علاوه بر اینکه قرآن کریم می فرماید : نماز صبح مورد مشاهده است که در روایات گفته شده دو گروه از فرشتگان الهی نماز صبح را مشاهده می کنند یکی فرشتگان شب ویکی فرشتگان صبح (2) و هنگامیکه نماز صبح با طلوع فجر انجام پذیرد دو بار برای نماز گزار ثبت می شود یکبار توسط فرشتگان شب و یکبار توسط فرشتگان روز (3)

---------------------

1-اسراء/78

2-المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏13، ص: 175

3-فَإِذَا صَلَّى الْعَبْدُ صَلَاةَ الصُّبْحِ مَعَ طُلُوعِ الْفَجْرِ أُثْبِتَ لَهُ مَرَّتَیْنِ تُثْبِتُهُ مَلَائِکَةُ اللَّیْلِ وَ مَلَائِکَةُ النَّهَارِ. (تهذیب الأحکام؛ ج‌2، ص: 37)


سجده بر زمین

  • در روایت معروفی از رسولخدا صلی الله علیه وآله وارد شده که ایشان فرمودند : زمین برای من محلّ سجده و (وسیله ی) طهارت و پاکی قرار داده شده است ، و این موضوع را از جمله ی مواردی دانسته اند که به احدی پیش از ایشان داده نشده است (1) و در روایت دیگری مقصود از آن را تیمّم کردن با خاک آن و سجده بر آن در هنگام نماز دانسته اند (2) البته این تیمّم را مخصوص زمانی دانسته اند که آب یافت نشود (3) و آنطور که گفته شد این حکم در ادیان گذشته سابقه نداشته و برای آنها در همه جا نماز صحیح نبوده و زمین برای آنها (وسیله ی کسب) طهارت به حساب نمی آمده است (4) البته باید توجه داشت مقصود از زمین سطح زمین است و شامل معادن نمی شود (5)

---------------------------

1-قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أُعْطِیتُ خَمْساً لَمْ یُعْطَهَا أَحَدٌ قَبْلِی جُعِلَتْ لِیَ الْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً وَ.( بحارالأنوار   ج  80   ص  276)

بحارالأنوار   ج  80   ص  277 )  2-أَتَیَمَّمُ مِنْ تُرْبَتِهَا وَ أُصَلِّی عَلَیْهَا (

3-فَلَمْ یَجِدْ مَاءً وَ وَجَدَ الْأَرْض (وسائل‏الشیعة   ج  3   ص  350)

4-آیات الأحکام (الجرجانی)، ج‏1، ص: 66

5-مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج‏8، ص: 232


 

  • پدر ومادر به خاطر لطف و رحمت و علاقه ای که به فرزند خود دارند ، تمام سختی  ها را برای مراقبت و حفاظت و بزرگ کردن فرزند خویش تحمّل نموده و در برابر زحماتی که برای او می کشند هیچ اجر ومزدی نیز از او طلب نمی کنند ، حال اگر فرزند در طول زندگی خود ، رضایت والدین خویش را بیشتر جلب کند ، از لطف و رحمت و دعای آنان در حق خود بیشتر بهره مند خواهد شد ، از سوی دیگر ما  خداوند را ارحم الراحمین» می دانیم و معتقد هستیم که رحمت و مهربانی او برتر و بالاتر از هر لطف و رحمت دیگری است و اصولاً هر کسی که در وجودش رحمتی است ، اصل این رحمت را خداوند در وجود او قرار داده است ، در این راستا هر کس که رضایت خداوند را بیشتر جلب نماید از رحمت الهی بیشتر بهره مند خواهد شد ، یکی از چیز هایی که بندگان را بیشتر در معرض رحمت الهی قرار می دهد ، عبادت وبندگی خداوند است ، امام علی علیه السلام می فرماید : اگر نماز گزار بداند چه رحمتی او را فرا گرفته است سر خویش را از سجده بر نمی دارد . (1)    

-------------------------

1-لو یعلم المصلی ما یغشاه من الرحمة لما رفع رأسه من السجود(غررالحکم ص 175)

 


 

  • نماز به دو صورت جماعت و فردی برپا می شود ، و نمازی که به جماعت خوانده می شود فضیلت و ثواب بیشتری نسبت به نمازی دارد که به صورت فردی خوانده می شود و آثار و برکاتی دارد که در روایات به آن اشاره شده است ولی در عین حالی که نماز جماعت از ثواب بیشتری برخوردار است ، توصیه شده که که آن را کوتاه تر وسبک تر بجا آورند که افراد با توانایی های مختلف بتوانند در آن شرکت کنند و هم تشویق به حضور بیشتر افراد به شرکت در جماعت باشد ، و اصولاً امروزه که بیشتر کارها از زمانبندی خاصی بر خوردار است ، با طولانی نمودن نماز جماعت ، بسیاری از افراد توفیق حضور در چنین عبادت اجتماعی را پیدا نخواهند نمود ، رسولخدا صلی الله علیه وآله فرمودند : هنگامیکه یکی از شما امام جماعت می شود ، نماز خود را کوتاه نماید زیرا ، در میان نماز گزاران افراد کوچک ، بزرگسال ، نا توان ، بیمار و نیازمند حضور دارند ، اما اگر کسی به تنهایی نماز می خواند به اندازه ای که بخواهد آن را طولانی نماید . (1)

-------------------------

1-إذا أمّ أحدکم الناس، فلیخفف، فإن فیهم الصغیر و الکبیر، و الضعیف و المریض، و ذا الحاجة، و إذا صلّى لنفسه، فلیطوّل ما یشاء ( کلمة الرسول الأعظم صلى الله علیه و آله و سلم ،ص:323)


 

  • برخی صاحب نظران هنگامیکه از فلسفه نماز سخن گفته می شود ، به دنبال علت های واجب شدن نماز هستند و برخی نیز در فلسفه نماز به دنبال آثاری هستند که نماز برای انسان دارد و در این راستا گروهی به دنبال تاثیرات فردی نماز برای انسان هستند و جمعی به آثار اجتماعی نماز می پردازند ، مثلاً کسانی که می گویند نماز روح تواضع و فروتنی را در انسان ایجاد و او را از تکبّر و خود خواهی دور می کند به تاثیر فردی نماز اشاره می کنند و کسانی که می گویند نماز باعث می شود یاد و نام خداوند و توحید و یکتایی پروردگار در میان مردم رواج پیدا کند به آثار اجتماعی نماز اشاره می نمایند و گروهی در باب فلسفه نماز به فوائد و نتایجی که نماز در این دنیا و دنیای دیگر دارد اشاره می کنند ، مثلاً می گویند : نماز موجب دفعِ برخی از بلایا و جلب برخی از برکات مادی و معنوی در این دنیا و باعث آمرزش گناهان و رستگاری در آخرت خواهد شد .

 


 

  • غیر از نمازهای واجب ، نمازهای بیشماری به عنوان نمازهای مستحبی وجود دارد که هر کس با توجّه به شرایط و توانایی و نیازی که دارد می تواند آنها را به انجام رساند ، نمازهای مستحب در کنار ثواب و اجر معنوی و آثار و برکات مادی و معنوی که دارد ، باعث قرب و نزدیکی بیشتر انسان به خداوند شده و به بالا رفتن درجات انسان در آخرت کمک می نماید ، نمازهای مستحبی برای تقویت معنویت و ایجاد أنس و وابستگی بیشترِ بنده به خداوند نیز تأثیر بسزایی دارد ، علاوه بر اینکه انسانی که از سخن گفتن با خداوند لذت می برد و احساس نیاز بیشتری برای انس با خداوند در خود احساس می کند می تواند با انتخاب برخی از نمازهای مستحبی و انجام آنها به این نیاز معنوی خود از این طریق پاسخ دهد .  

 

ظرفیت ، توانایی و خواست و تمایلات انسان ها با یکدیگر متفاوت است و همین مسئله باعث می شود افکار و اهداف آنان نیز با یکدیگر تفاوت نماید ، در بحث ارتباط با خداوند نیز این موضوع قابل لمس است ، فقط کافی است نگاهی به اطراف خود افکنده و تفاوت انسان ها را در توجّه به عبادت و زمانی که به این امر اختصاص داده و نوع و کیفیت عبادتی که انجام می دهند مشاهده نماییم ، از سوی دیگر ، عبادت و میزان توجّه ای که هر فرد به آن دارد در نوع رفتار و سبک زندگی انسان تأثیر گذار خواهد بود ، از این رو کسانی که عبادت خالصانه تر و با حضور قلب بالاتری را به انجام می رسانند انتظار می رود در سایر رفتار های روزمره خود نیز دقت و تلاش بیشتری برای رعایت اخلاق وکسب رضایت الهی به ظهور رسانند و به عکس کسانی که با میلی و کسالت عبادتی دست و پا شکسته را به انجام میرسانند ممکن است در رفتار های روزمره ی خود توجّه ضعیف تری به رعایت اصول اخلاقی و کسب خشنودی خداوند نشان دهند .


  • بین عبادت و معرفتِ خداوند رابطه ی مستقیم وجود دارد ، یعنی هر چه شناخت و معرفت انسان نسبت به خداوند افزایش یابد ، عبادت انسان از نظر کمیت وکیفیت افزایش پیدا می کند ، چنین شخصی هم می خواهد خداوند را بیشتر عبادت نماید وهم حال عبادت او و حضور قلب او ، بیشتر خواهد شد ، لذا هر کس که بخواهد از نظر عبادت به مقام بالاتری نائل شود باید معرفت خود را نسبت به خداوند بالا برد ، نمونه ی آن را می توانیم در امام سجاد علیه السلام ، مشاهده کنیم ، به همین جهت است که به ایشان لقب سجّاد یعنی بسیار سجده کننده داده اند و یا به ایشان زین العابدین ، زینت عبادت کنندگان گفته می شود ، نقل است که ایشان هنگام وضو گرفتن رنگ چهره شان زرد می شد ، وقتی خانواده از ایشان در باره ی این حالت سؤال نمودند ، حضرت پاسخ دادند : آیا می دانید که برای چه کسی آماده می شوم که در برابر او بایستم ؟ (1)  این پاسخ حضرت نشان از آن دارد که امام (ع) دارای چنان معرفتی به خداوند هستند که حال معنوی ایشان را تغییر داده است .

--------------------------

1-أَ تَدْرُونَ لِمَنْ أَتَأَهَّبُ لِلْقِیَامِ بَیْنَ یَدَیْه (‏الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ،ج‏2،ص:143)


  • انسان برای ارتباط با محیط اطراف خویش و اشیاء و سایر موجودات نیازمند انتخاب نام و یا نشانه ای برای آنها می باشد از این رو علائم و نشانه ها نقش مهمی را در ارتباط انسان با جهان هستی ایفا می کنند ، حتی هر انسان نیز دارای ویژگی های شخصیتی و رفتاری می باشد که بر اساس آن مورد شناسایی و قضاوت و ارزیابی دیگران قرار می گیرد ، اگر انسانی دچار بیماری شود برای تشخیص بیماری ودرمان آن نیازمند علائم ونشانه هایی هستیم که با وجود آنها نوع بیماری معیّن گردد ، وجود نشانه ها تنها در رابطه با مسائل مادی نیست بلکه در امور معنوی نیز ما نیازمند نشانه ای برای تعیین آنها می باشیم ، مثلاً برای تشخیص اخلاص از ریاء ، معیار قصد و نیت الهی وجود دارد که هر چه خالص برای خداوند انجام شود از ریا و خود نمایی به دور است ، یکی از موضوعات معنوی که به عنوان نشانه معرفی شده ، محافظت از اوقات نماز است که نشانه و علامتی برای شناخت شیعه ی (واقعی) معرفی شده است . (1)

----------------------------

1-وَ بِالْمُحَافَظَةِ عَلَى أَوْقَاتِ الصَّلَاة (وسائل ‏الشیعة   ج  5   ص  82)


 

  • نماز جایگاه ویژه و مهمی در بین تمام عبادات دارد ، نماز فرصتی را برای بنده فراهم می کند که با پروردگار خویش به راز و نیاز بپردازد ، و لحظاتی را پیش روی انسان قرار می دهد که از کدورت ها و آلودگی های زندگی مادی و دنیا فاصله گرفته و در فضای معنویت و عرفان حضور پیدا نموده و به شست و شوی روح خود بپردازد و با ذکر و یاد خداوند ، دل خویش را از غبار آلودگی ها  پاک سازد ،  نماز چون یاد خداوند را در دل انسان زنده نگاه می دارد ، موجب آرامش و اطمینان دل انسان نیز می گردد با نماز است که انسان احساس می کند در مشکلات تنها نیست و همیشه تکیه گاهی دارد که می تواند به او تکیه کند ،  قدر شناسی از فرصتی که نماز در اختیار انسان برای راز و نیاز با آفریننده خویش قرار می دهد ، اقتضاء می کند که از این لحظات برای پاکسازی روح خویش و رجوع به معبود خویش استفاده نماییم .

 

  • کارهایی که انسان انجام می دهد نقطه ی شروع و پایانی دارد ، این موضوع هم در مسائل مادی جریان دارد و هم در مسائل معنوی ، مثلاً کشاورزی را در نظر بگیریم که در فصل کاشت شروع به فعالیت نموده و بذر را در زمین می کارد و برنامه ی کشاورزی خود را ادامه می دهد تا به زمان برداشت محصول خود برسد و پس از جمع آوری محصول ، این کار او پایان می پذیرد و از حاصل زحمات خود استفاده می کند ، یا دانش آموزی را در نظر بگیرید که به مدرسه می رود و به تحصیل خود ادامه داده و سالیان متمادی درس می خواند تا زمانی که فارغ التحصیل شود و از حاصل زحمات چند ساله ی خود استفاده و بهره برداری نماید ، در مسائل معنوی نیز این موضوع جریان دارد مثلاً انسان پس از رسیدن به سن بلوغ عبادت بر او واجب می شود و تا پایان عمر به عبادت خود ادامه می دهد و این عبادت سرمایه ای معنوی برای او خواهد شد که سعادت دنیا و آخرت را برای خود فراهم خواهد نمود .

  • دعایی برای ماه شعبان از امام زین العابدین علیه السلام وارد شده که به صلوات شعبانیه» معروف است ، در یکی از فراز های این دعا می خوانیم : وَ اعْمُرْ قَلْبِی بِطَاعَتِکَ وَ لَا تُخْزِنِی بِمَعْصِیَتِک‏ » : خدایا دل مرا با اطاعت از خود آباد گردان و مرا با نافرمانی از خود خوار مگردان (1) ؛ از این دعا می توان استفاده کرد که ما دو نوع آبادانی داریم ، یکی آبادی مادی است که مربوط به دنیا و شئون آن می باشد و دیگری آبادانی معنوی است که مربوط به قلب و روح انسان می شود ، در این دعا اطاعت از خداوند را به عنوان آباد کننده ، صفا و صیقل دهنده قلب انسان معرفی شده و به یقین عبادت و بندگی خداوند از جمله ؛ نماز که جزء بهترین اعمال است ، سهم عمده ای در این آبادانی خواهد داشت ، از سوی دیگر ، نافرمانی خداوند مانع این آبادانی و به منزله ی آلوده کننده ی روح و قلب انسان به شمار می آید و یکی از چیزهایی که چنین آسیبی به بار می آورد ترک عبادت و بندگی خداوند است .

----------------------------

1-إقبال‏ الأعمال ص : 716


  • در کتاب های دعا ، از جمله در کتاب مفاتیح الجنان ، نیایشی کوتاه از حضرت مهدی علیه السلام نقل شده که دارای مضامین اخلاقی برای اصناف و گروه های مختلف است ، در فراز نخستین این دعا چنین می خوانیم : اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ : خدایا توفیق اطاعت( از فرامین خود را ) روزی ما گردان ؛  اطاعت از دستورات الهی مفهوم گسترده ای دارد که شامل تمام آموزه هایی می شود که خداوند توسط پیامبر صلی الله علیه و آله برای انسان ها آورده که واجبات و محرمات الهی از جمله ی آنهاست ، در این راستا توفیق انجام عبادتی همچون نماز ، به ویژه نماز در اول وقت یکی از مصادیق این اطاعتی است که در این دعا در خواست شده است .

 

  • نماز مظهر نیاز خواهی از آفریننده بی نیاز است ، نیاز در ذات انسان نهفته است و وقتی مخلوقی سراسر نیاز باشد ، نمی تواند بدون تأمین نیازهای متنوع خویش به حیات خود ادامه دهد لذا هر لحظه نیازمند اتصال به منبعی است که نیاز های او را برطرف نماید ، از این جهت مانند لامپی می ماند که هر لحظه باید جریان برق به او برسد تا بتواند روشن باشد و نور افشانی کند و اگر یک لحظه این جریان قطع شود ، لامپ خاموش خواهد شد ، نماز اتصال انسان را با عالم معنا برقرار نموده و معنویت را در وجود انسان روشن و زنده نگاه می دارد و با کنار گذاشتن نماز این ارتباط قطع شده و روشنیِ معنویت در درون انسان به خاموشی می گراید .

  • در ضمن دعایی که از امام سجاد علیه السلام وارد شده ، چنین می خوانیم : وَ أُخْلِصُ لَکَ دُعَائِی تَعَرُّضاً لِلْإِجَابَةِ وَ أَقْهَرُ نَفْسِی عَلَى طَاعَتِکَ رَجَاءً لِلْإِثَابَهِ» : خدایا من خالصانه در پیشگاه تو دعا می کنم تا در معرض اجابت قرار گیرد ، و نَفْسَم را به اطاعت از تو وا می دارم به امید اینکه به ثواب و پاداش تو نائل شود » (1)
  • نخستین چیزی که در این نیایش مورد نظر است ؛ دعای خالصانه در پیشگاه خداوند است ، دعایی که فقط خدا را در آن در نظر داشته و از صمیم قلب و حالت تضرّع و نیاز از انسان صادر شود و صِرفِ لقلقه ی زبان نباشد ، در اینصورت است که چنین دعایی در معرض اجابت و پذیرش الهی قرار می گیرد .
  • دومین نکته در این نیایش ، وا داشتن نَفْس به اطاعت و بندگی ِ خداوند است ، این در خواست از آنجا ناشی می شود که در وجود برخی از انسان ها گاه میلی به اطاعت از دستورات خداوند وجود ندارد و چنین فردی بر اثر خواسته های نفسانی و یا عافیت طلبی از انجام تکالیف الهی شانه خالی می کند در اینجا هست که انسان تلاش می کند با اراده ای قوی خود را به اطاعت از دستورات الهی وا دارد ، نمونه ی آن را می توان در برخاستن از خواب برای نماز صبح و یا روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان در برخی از افراد مشاهده نمود . 

----------------------------------

1-بحارالأنوار   ج  87   ص  164    باب-9


 

  • دعایی از امیرمؤمنان علیه السلام برای ماه شعبان وارد شده که معروف به مناجات شعبانیه» است ، در بخشی از این دعا چنین می خوانیم : وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدِیمُ ذِکْرَک» : خدایا من از تو در خواست می کنم که بر محمد و خاندان او درود فرستی و من را از جمله ی کسانی قرار دهی که پیوسته به یاد تو هستند » همانگونه که مشاهده می شود در اینجا در خواست یاد آوری دائمی خداوند از سوی بنده شده ، این به یاد خداوند بودن یک امر اختیاری است که توسط خود بنده انجام می شود و در این دعا توفیق این پیوستگی و دوام از خداوند در خواست شده است ، البته باید توجه داشت این یاد آوری خداوند گاهی با گفتن ذکر زبانی است ، و گاهی با توجّه قلبی به خداوند است و گاه با یاد آوری عملی خداوند است ، به این معنا که هر گاه به حرامی می رسد از انجام آن دست بردارد و هر زمان به واجبی می رسد آن را انجام دهد (1) ، نماز در میان عبادات با اذکاری که در آن است ، هم ذکر و یاد آوری زبانی است و هم در عمل ، انجام چیزی است که خداوند آن را واجب نموده است .

--------------------------------

1-مضمون روایتی از امام صادق علیه السلام (فَإِنْ کَانَ طَاعَةً عَمِلَ بِهَا وَ إِنْ کَانَ مَعْصِیَةً تَرَکَهَا ) (الکافی ج : 2 ص : 80)


 

  • نماز گزار در طول نماز بارها خدا را به پاکی و بی نقص وعیب بودن ، یاد می کند و با گفتن "سبحان الله" به این حقیقت اعتراف می کند ، در رکوع ، سبحان الله می گوید ، در سجده سبحان الله می گوید ، در رکعت سوم وچهارم ، تسبیحات اربعه را می گوید که یک بخش آن ، سبحان الله است ، نماز گزار با تسبیح گفتنِ خود ، خداوند را تنزیه می کند و او را به پاکی و قداست یاد نموده و از هر عیب و نقص دور می داند ، نمازگزار باور دارد که جهل و نادانی در خداوند راه ندارد و چیزی در عالم از خداوند پوشیده نخواهد ماند و خداوند از نیّت قلبی نمازگزار آگاه است هر چند نمازگزار آن را ابراز نکرده باشد ، لذا خداوند می داند : آیا نماز گزار ، نماز خود را خالص برای خداوند بجا آورده و یا عبادت او برای ریا و نشان دادن به دیگران است ؟!.
  • نماز گزار با گفتن "سبحان الله" بر این باور است که خداوند کاری که حکیمانه نباشد ، انجام نمی دهد ، او می داند تمام افعال الهی حکمتی دارد و کار لغو و بیهوده از خداوند سر نمی زند ، و اگر در زندگی دچار تنگنایی شده و در سختی و دشواری قرار گرفته است ، آزمایشی از سوی خداوند است که در آن صورت اگر صبر و شکیبایی را پیشه ی خود سازد ، به ثواب و پاداش صابران نیز نائل می گردد ، بنابراین همچون افراد نادان به حکمت های خداوند ، اشکال و ایراد ، نمی گیرد و زبان به ناسپاسی و شکایت باز نمی کند ، بلکه نماز گزار یاد گرفته در برابر نعمت های الهی "الحمد لله" بگوید .
  • نماز گزار در سجده و رکوع " سبحان الله " را سه بار تکرار می کند ، تا منزّه بودن خداوند از هر عیب و نقصی بر دل و باورش بنشیند و هیچگاه آن را از یاد نبرد ، نماز گزار توجّه دارد اگر می گوید خداوند بی عیب است ، بنده اش سراسر عیب است و اگر می گوید خداوند بی نقص است بنده اش مبتلا به نقص وکاستی است ، لذا باور دارد از خود چیزی ندارد ، بلکه هرچه دارد از خدا دارد ، نماز گزار در دعاهای خود این عبارت را تکرار می کند : " اللَّهُمَّ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْکَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیْکَ‏ " : خدایا هر نعمتی که ما داریم از سوی تو است تو خدایی هستی که معبود دیگری جز تو نیست ، لذا (در برابرخطاهایم و کاستی هایم ) از تو آمرزش می جویم و به سوی تو بازگشت می کنم . (1)

-------------------------

1-بخشی از تعقیبات نماز مغرب (مفاتیح الجنان )


تفاوت ها

انسان ها ضمن شباهت های زیادی که با یکدیگر دارند ، در عین حال تفاوت های بسیاری نیز با یکدیگر دارند ، این تفاوت ها از تفاوت های ظاهری شروع می شود و به تفاوت های درونی و باطنی نیز می رسد ، لذا اختلاف عقاید ، افکار ، روحیات و عملکرد انسان ها ، از جمله ی این تفاوت ها می باشد و بر اساس این تفاوت ها است که رفتار های گوناگون و گاه ضد ونقیض را در آنان مشاهده می کنیم ، در این راستا برخی از موضوعات برای گروهی با اهمیت است ولی همان موضوعات برای برخی دیگر اهمیتی ندارد ، دامنه ی این مسائل به موضوعات معنوی نیز می رسد لذا مشاهده می شود ، موضوعات معنوی برای برخی از انسان ها اصل است ولی برای برخی دیگر فرع است و اهمیت چندانی به آن نمی دهند ، مثلاً انجام عبادت برای گروهی ، بسیار مهم است و برای برخی اهمیتی ندارد و این مسئله به میزان اعتقاد ، نوع تربیت ، فرهنگ و پنداری که از هر فرد از انجام عبادت دارد ، مربوط می شود .   


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها